علت تنفر مرد از همسرش
این مطلب در مورد موضوعات علت دلسردی مردان، تنفر از زن، علت دلسردی زنان، تنفر از زندگی، دلسرد شدن از شوهر، علایم دوست نداشتن شوهر، دلسرد شدن زن از شوهر، تنفر از خانواده شوهر نوشته شده است.
علت دلسردی مردان
این کار، مردان را فراری میدهد
مردان از گریه کردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی که حتی در سادهترین و کوچکترین بحثها اشکشان در میآید نمیتوانند در دراز مدت مورد علاقه و توجه یک مرد قرار بگیرند. مردان عاشق زنان منطقی هستند و این همان ویژگی است که دوست دارند همسرشان آن را داشته باشد. زنانی که میخواهند مردان را تحت کنترل خود در بیاورند نمیتوانند ارتباط پایداری را داشته باشند. موضوع مهم دیگر بحث آزادی مردان است. بعضی از مردان آنقدر در ارتباطهایشان توسط شریکشان محدود میشوند که حتی نمیتواند با دوستان و همکاران خود فضایی برای صحبت و ارتباط داشته باشند و این اتفاق زنگ خطری است که باید جدیاش گرفت. مردان نیاز به فضا دارند و اگر این فضا را از آنها سلب کنید دیر یا زود آنها شما را ترک خواهند کرد.
زنان مستقل مراقب باشند
استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یک خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریکت نکشی. مردان از زنانی که تمام کارهایشان را بدون کمک همسرشان انجام میدهند فراری هستند، آنها دلشان میخواهد که زنان روی قدرت و حمایت آنها حساب کنند و در واقع تکیهگاه شما باشند. البته یادتان باشد نباید در این موضوع خیلی زیادهروی کرد چون به همان اندازهای که زنان بسیار مستقل میتوانند مردان را از خود دور کنند، زنان خیلی محتاج و کسانی که حتی برای خرید خمیر دندان به کمک شریکشان نیازمندند، مورد تنفر و بیزاری مردان قرار میگیرند. شاید برایتان غیرمنطقی بهنظر برسد اما این تصمیم شماست که بین یک ارتباط پایدار و ناپایدار یک کدام را انتخاب کنید.
تنفر از زن
* زنانی که اعتماد به نفس پایینی دارند و اصلا خودشان را قبول ندارند.
* زن هایی که تمایل شدیدی برای تغییر دادن شوهرشان دارند. خیلی از زن ها با این تصور ازدواج می کنند که شخصیت شوهر خود را عوض خواهند کرد. برای مرد هیچ چیز بدتر از این نیست که زن زندگی اش خصوصیات او را نپذیرد.
* حسادت خانم ها وقتی تا جایی پیش برود که روابط مرد با اجتماع اطرافش را دچار مشکل کند.
* زن هایی که بیش از حد وابسته هستند. در این شرایط مرد احساس می کند که در روابط خود اسیر شده است، هر کاری که از دستش برمی آید انجام می دهد تا آزادی خود را دوباره به دست بیاورد.
* زن هایی که فکر می کنند همه چیز را می دانند و به اصطلاح خود را دانای کل جلوه می دهند.
* زنانی که در ابتدای ازدواج سعی می کنند به جای شوهر تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. اشکالی ندارد که بعد از گذشت چند سال از یک رابطه که زن می داند شوهرش چه چیزهایی می خواهد و دوست دارد، به جای او انتخاب کند اما مطمئنا این کار در ابتدای رابطه هرگز مورد پسند شوهر نیست.
علت دلسردی زنان
زنان فقط این خواسته ها را دارند:
۱-صداقت – ولی نه بیش از حد نیاز!
زنها دوست ندارند که همسرشان در مورد مسائل مهم به آنها دروغ بگوید. آنها می خواهند بخش مهمی از زندگی همسرشان، حتی مهمترین بخش آن باشند. او می خواهد بداند در زندگی همسرش چه میگذرد و میخواهد که مرد زندگیاش به او اعتماد داشته باشد. او میخواهد مرد زندگیاش طوری عمل کند که مجبور نباشد به خاطر کارهایی که کرده به او دروغ بگوید، اگر غیر از این باشد نشان دهنده این است که خطایی صورت گرفته است که باید پنهان شود.
اما از طرفی لازم نیست که او تحت هر شرایطی حقیقت را بشنود. گاهی لازم است در مورد مسایل سطحی، مثلا اینکه رنگ جدید مویش چقدر او را زیباتر کرده، اضافه وزنش زیاد به چشم نمیآید و موضوعاتی از این قبیل خیلی هم رو راست نباشید.
۲- درک – او دوست ندارد مجبور باشد همه چیز را خودش برایتان توضیح دهد
او می خواهد که او را به طور کامل بشناسید. چرا؟ زیرا تنها آن موقع است که او را به خاطر خودش دوست خواهید داشت. همه ما گاهی نیاز به تایید این موضوع داریم که ارزش دوست داشته شدن را داریم. خود واقعی ما، نه آن کسی که دیگران فکر میکنند هستیم. حتی اگر به این تایید نیازی نداشته باشید هم، از آن خوشحال خواهید شد.
۳-توجه – او می خواهد بداند که برای شما اهمیت دارد
این که کسی برای شما اهمیت قائل شود به این معنا است که شما در زندگی تنها نیستید. اغلب افراد مجبورند خودشان به خودشان توجه کنند و حقیقت این است که این اصلا کار سادهای نیست. ما همیشه توانایی و آمادگی ذهنی لازم برای توجه به خودمان را چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روانی نداریم و این دقیقا همان زمانی است که بیشتر از همیشه به توجه نزدیکان نیاز داریم.
او انتظار دارد زمانی که به شما نیاز دارد کنارش باشید و در به دوش کشیدن بار مشکلات با او شریک شوید. شاید به نظر شما خودخواهانه بیاید، ولی او می خواهد شما زندگی اش را کمی آسانتر کنید. ولی خوب این را هم در نظر داشته باشید که او نیز در مقابل، زمانی که هیچ کس دیگری کنارتان نخواهد بود شما را تنها نخواهد گذاشت و در کنارتان باقی خواهد ماند. این معامله عادلانه نیست؟
تنفر از زندگی
همه ما آدمها در طول زندگی دچار حس نفرت میشویم؛ نفرت از آدمها، اشیاء، حیوانات و حتی زمانهای خاص. در ذهن ما چه اتفاقاتی رخ میدهد که به ایجاد حس تنفر منجر میشود؟
نفرت یکی از انواع هیجانات است که از بدو تولد همراه انسان است. به همین علت روانشناسان کارکردگرا و تکاملگرا این حس را یک امر فطری میدانند. پس اگر فطریبودن حس نفرت و انزجار را قبول داریم باید بپذیریم که این حس بیهوده در وجود ما نهاده نشده و قرار است کاری برای ما انجام دهد.
مثلا وقتی ما به خاطر یک غذای فاسد یا بوییدن یک خوراکی آلوده دچار حس انزجار میشویم، معلوم است این هیجان قرار است به نفع سلامتی ما فعال شود. این حالت در تعاملات اجتماعی ما نیز تکرار میشود؛ چون این حس، حسی فطری است و زمانی به کار ما میآید که باید منبعی را که منزجرکننده است و باعثانزجار ما میشود، طرد کنیم.
به همین علت است که ما نمیتوانیم هیجاناتمان را به دو گروه خوب و بد تقسیم کنیم و مثلا بگوییم خشم، عصبانیت و ترس جزو هیجانات بد است و خوشحالی، سرمستی و شادی جزو هیجانات خوب. اگر به موضوع نفرت نیز از این زاویه نگاه کنیم حتما بیشتر و بهتر برای ما قابل پذیرش است.
البته ما در متون اسلامی توصیه میشویم که دیگران را ببخشیم و حس نفرت و کینه را از خودمان دور کنیم؛ این موضوع از بعد روانشناسی هم مد نظر است، اما مهم این است که ما چطور نفرت را از وجودمان پاک کنیم و بتوانیم فرد مورد نظر را ببخشیم؟
برای همین است که در روانشناسی تاکید میشود همه افراد در مرحله اول باید هیجاناتشان را بشناسند و این آگاهی هیجانی را نسبت به اطرافیانشان نیز کسب کنند؛ یعنی اول بدانند که خودشان چه هیجاناتی دارند و دوم این که بدانند این هیجانات در افراد دیگر نیز وجود دارد.
پس از این دو مرحله است که ما میتوانیم وقتی با نفرت دیگران روبرو شدیم یا خودمان، نسبت به فردی که احساس انزجار کردیم بهترین واکنش را نشان دهیم.
این خیلی خوب است که همه ما بدانیم که نفرت، حسی فطری و حتی ضروری برای ادامه زندگی است، اما بحثما درباره آدمهایی است که به صورت افراطی از همه چیز و همه کس نفرت دارند. چرا نفرت در وجود بعضی از آدمها تا این حد رشد میکند؟
روانشناسی امروزی تاکید دارد که هیجانات از جمله هیجان نفرت، زمانی در وجود آدمها شدت میگیرد و به حسی دائمی تبدیل میشود که افراد خیلی با آن درگیر میشوند؛ حتی در اوقاتی که افراد نمیخواهند این حس آزاردهنده در وجودشان باشد.
در چنین مواقعی بیشتر افراد به جای این که این حس ناخوشایند را از خود دور کنند، میکوشند تا آن فرد، شیء یا شرایط آزاردهنده را از خود دور کنند.
البته این عکسالعمل طبیعی است چون ما از ابتدای زندگی یاد میگیریم از چیزهایی که در ما ایجاد انزجار میکنند دوری کنیم، اما اگر ما آگاهی هیجانی داشته باشیم نیازی نیست به صورت دائمی برای دورکردن این حس از وجودمان دست به جدالی درونی بزنیم.
در واقع، بهترین راه برای مواجهه با حس نفرت، آگاهشدن از وجود این هیجان در فطرت ماست؛ اما ما که این آگاهی را نداریم از هیجان نفرت وقتی مطلع میشویم که به سطح رفتاری رسیده باشد؛ یعنی وقتی که این هیجان درونی، جلوه بیرونی پیدا کرده و دیگر نمیتوان آن را کنترل کرد.
وقتی وضع اینگونه میشود نفرتمان را یا با حرکات صورت و بدن نشان میدهیم یا طرف مقابل به ما میگوید که چرا چنین رفتارهایی داریم.
دلسرد شدن از شوهر
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره میکنیم:
سلطه پذیری
گاهی احساس میکنیم، برای اینکه کارها خوب پیش رود باید ما کارها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفتهای او را نمیبینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار میدهند.
ترساندن
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس میشود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاکهای کمالگرایانه آنها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال میدهند.
تصدیق نکردن پیشرفت
وقتی پیشرفتهای همسرتان را تصدیق نمیکنید باعث دلسرد شدن همسرتان میشوید. تصدیق کردن پیشرفتهای همسر باعث تشویق آنها برای تغییر میشود.
حساسیت بیش از حد
وقتی همسری میخواهد برتر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس میشود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی میشوم که از دیگران سرتر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت میکند یا از لباس قشنگ کسی حرف میزند، طرف مقابل این صحبتها را کنایه از نواقص خود میبیند و واکنش نشان میدهد. این نوع رفتارها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کردهاید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستادهاید.
علایم دوست نداشتن شوهر
قطع مکالمه از طریق دوستان
اگر هر زمان که سعی میکنید با او حرف بزنید دوستانش دور و اطرافتان پیدا میشوند و او را به سمت دیگری میکشانند به یک واقعیت اشاره دارد که شاید دوست ندارید بپذیرید.ولی واقعیت این است که همه این کارها نشانه این است که از شما خوشش نمیآید و دوستانش به این کار گمارده شدهاند که او را از دست شما نجات دهند. او از شما خوشش نمیآید، بگذارید به راه خودش برود و دست از سرش بردارید.
بازجویی دوستان
اگر وقتی میخواهید سعی کنید به دختری نزدیک شوید، همه دوستانش حالت دفاعی به خود میگیرند بهتر است قبل از نزدیک شدن به او باید با تک تک آنها حرف بزنید، این احتمال وجود دارد که آنها میخواهند به او فرصت دهند که سریع فراری شود. بعد از اینکه از بازجوییها بیرون آمدید، شاید فقط اثر و نشانهای از اینکه او زمانی آنجا بوده است پیدا کنید.
دکمه رد تماس
وقتی به او زنگ میزنید، آیا تلفنش بعد از ۶-۴ زنگ روی منشی تلفنی میرود؟
ماجرا این است: دو زنگ برای تلفن شما طول میکشد که به تلفن او وصل شود و ۲-۱ ثانیه برای او تا واکنش دهد. بنابراین این احتمال وجود دارد که او دکمه رد تماس را میزند. میتوانید برای او پیام بگذارید اما بهترین کار این است که با این واقعیت کنار بایید که او از شما خوشش نمیآید.
وقتی برنامه را کنسل کرده و دوباره برنامهریزی میکند
خانم ها سلسلهمراتبی از آدمها، برنامهها و فعالیتها دارند. اگر هر هفته کار مشخصی مثل تماشای سریالی خاص دارد و تصمیم میگیرد که برای دیدن شما از آن بگذرد یا از شما دعوت میکند که با هم آن را تماشا کنید، احتمالاً از شما خوشش میآید. اما اگر مدام برنامهاش با شما را کنسل کرد و دوباره برنامه گذاشت، احتمالش هست که دوست ندارد شما را ببیند. زمانش رسیده که با واقعیت روبهرو شوید.
دلسرد شدن زن از شوهر
بسیاری از زوجین با عشق و علاقه ای فراوان زندگی مشترک خود را آغاز می کنند ولی پس از گذشت چند سال از زندگی زناشوییشان به تدریج رابطه عاطفی بینشان کم رنگ می شود و گاهی دچار طلاق عاطفی می شوند.
دل زدگی و سردی روابط زناشویی در چند سال بعد از زندگی مشترک امری متداول هست و نباید بدین معنا تلقی شود که فقط زندگی شما دچار این مشکل شده و نا امیدانه به زندگی نگاه کنید، باید قبول کنید که پس از چند سال شما وارد فصل جدیدی از زندگی مشترک شده اید که اقتضائات خاص به خود را دارد. با رعایت نکات و تکنیک های ساده می توانید رابطه با همسرتان را بیش از پیش گرم و صمیمی کنید.
تنفر از خانواده شوهر
به نظر من اول با خانواده تون و بعدبا شوهرتون بشینید صحبت کنید. با خانواده خود شرایطتان و نحوهکامل برخورد و هرچی در این مورد شما را اذیت می کند را بگید و با آنها مشورت کنید و بعد با شوهرتان در این مورد و نحو برخورد خانواده اش و هر چی که در این مورد شما را اذیت می کند و لازم می دانید بگید و در نهایت با خانواده خود و شوهرتان با خانواده شوهرتان در این موارد خیلی رک و راست حرف قبل از عروسی تان حرف بزنید نه به عنوان تهدید بلکه به عنوان اتمام حجت و صحبت هایی که دیگر بعد از عروسی شما چیزی نباشد. راستش خودمهم در مورد اینکه شما را از بالا به پایین نگاه می کنن و … حرف هایی که شما گفتید باید توجه داشته باشید و باید تمام اینها را صحبت کنید تا انشاالله به خیر و خوشی تمام شود. چون شما شوهرتان را دوست دارید با شوهرتان خیلی خوب و آروم همه چیو در میون بزارید و بگید که این کارها در روحیه من تاثیر منفی دارد و در زندگی آینده ما خیلی تاثیر دارد و سعی کند که جلوی این کارها را از همین اول بگیرد و نزارد این طول بکشد و به تاخیر نیندازد.
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
بیشتر بدانید:
برخورد با خانواده همسر در دوران عقد
اگر شما از طریق موتورهای جست و جو گر با ما اشنا شده باشید احتمالا یکی از جملات یا عبارات زیر را جست و جو کرده اید.
علت دلسردی مردان و تنفر از زن و هم چنین علت دلسردی زنان گاهی به دلیل تنفر از زندگی بوده و دلسرد شدن از شوهر از علایم دوست نداشتن شوهر و دلسرد شدن زن از شوهر از پیامد های تنفر از خانواده شوهر می باشد
دیدگاه ها