درمان افسردگی مردان بعد از طلاق
این مطلب در مورد موضوعات مشکلات بعد از طلاق برای زنان، افسردگی بعد از طلاق در مردان، تاثیر طلاق بر زنان، پشیمانی مردان بعد از طلاق، آرامش بعد طلاق، ازدواج مردان بعد از طلاق، بعد از طلاق چه باید کرد؟، تست روانشناسی طلاق نوشته شده است.
مشکلات بعد از طلاق برای زنان
ترس از آینده
ترس از تنهایی پس از طلاق، احساسی است که زنان بیش از مردان ابراز می کنند. این ترس بیشتر ناشی از این نگرانی است که آیا شریک زندگی دیگری خواهند داشت؟ ترس از این که نتوانند بدون یک مرد زندگی کنند و فرزندان خویش را به تنهایی اداره کنند و شغلی بیابند و از نظر مالی خود و فرزندانشان را اداره کنند.این ترس ها ناشی از نگاه واقع بینانه در زندگی فردی و اجتماعی است.
احساس گناه
گاهی زنان مطلقه با احساس گناه زیادی درباره متلاشی شدن خانواده دست به گریبان هستند. به اعتقاد برخی از صاحب نظران مهم ترین احساسی که پس از طلاق در پدر و مادری که متارکه کرده اند پدید می آید ، احساس گناه و خیانت نسبت به خوشبختی فرزندان است. به علاوه بیم از آینده ای مبهم برای خود و فرزندان، واکنش های گوناگونی را در آنان پدید می آورد و این وضعیت، احساس گناه را شدت می بخشد.
مشکلات روحی و جسمی
کمبود معاشرت و تفریح ها به علت مسائل شهرنشینی در کلانشهرها، بر مشکلات عاطفی زن می افزاید. البته مشکلات روحی پس از طلاق به مراتب بیش از صدمات جسمانی آن است. زن مطلقه به علت نداشتن استقلال اجتماعی از پایگاه اجتماعی معینی برخوردار نیست و به خانواده پدر یا برادر وابسته است.
افسردگی بعد از طلاق در مردان
آیا افسردگی بعد از طلاق در افراد جداشده یک پروسه طبیعی است؟
بله، ذات افسردگی با از دست دادن در ارتباط است. وقتی ما چیزی و کسی مهم را از دست میدهیم، احتمال آنکه دچار افسردگی شویم بسیار زیاد است. در اینجا هم مشخص است زوجین دارند یکدیگر را از دست میدهند. البته افسردگی در این مورد بستگی به این دارد که چه کسی خواهان است و چه کسی دیگر خوانده و در برابر جدایی مقاومت میکند و نمیخواهد همسرش را از دست دهد. کسی که خواهان است و میخواهد طلاق بگیرد یا طلاق دهد کمتر دچار افسردگی میشود و اما همسری که طلاق نمیخواهد و مشکلی با زندگیاش ندارد، احتمال افسردگی و شدتش در وی بیشتر است. در واقع بیماری افسردگی او جدی است.
زن و مرد از منظر روحی و روانی تا چه مدتی درگیر طلاق و پیامدهای آن هستند؟
معمولا کسانی که پروسه جدایی را طی میکنند، دو سال درگیر نتایج و پیامدهای آن هستند. پروسه طلاق به نوعی استعاری، مرگ است، مرگ کسی که همچنان زنده است. معمولا زمانی که طلاق جدی شود تا زمانی که افراد از آن بیرون آیند، دو سال زمان میبرد، در صورتی که مرگ عزیز شش ماه تا یکسال زمان و انرژی میگیرد. فکرکردن به شخصی که زنده است، آیا در آینده ازدواج میکند یا نه، روزهایش را چگونه سپری میکند و… باعث ایجاد خشم میشود که معمولا شدت این خشم هم زیاد است. طلاق هزینهبر است، هم از منظر اقتصادی و هم عاطفی. در اینجا ما با مساله اقتصادی کاری نداریم هرچند که این مسایل اقتصادی مخصوصا برای زنان درگیری روحی ایجاد میکند (مانند اینکه در کجا سکونت کند، از چه طریقی امرارمعاش کند)، حتی در برخی از کشورها هزینههای اقتصادی طلاق محاسبه میشود. اما هزینههای عاطفی قابل محاسبه نیست و شدتی هم که بر جای میگذارد خیلی بیشتر است، مشکلاتی که برای فرزندان رقم میخورد که تا آخر عمر گریبانگیرشان است، مشکلات جنسی، ازدواجهای دوم که سطح تنش بالاتری دارند و غیره.
در پروسه جدایی و بعد از آن، بیشتر زنان افسرده میشوند یا مردان؟
کلا زنان افسردگیشان بیشتر از مردان است و طبق آمارها در کل جهان، آنها دو برابر بیش از مردان افسرده میشوند. آمار شیوع افسردگی در زنان ۲۵درصد است، یعنی از هر چهار زن یکی مبتلا به درجاتی از این بیماری است و در مردان این نسبت یک به هشت است. در طلاق هم این قضیه صدق میکند که زنان بیشتر دچار افسردگی میشوند.
تاثیر طلاق بر زنان
تحقیقات جدید نشان می دهد تاثیر طلاق بر زنان جوان به مراتب بیشتر از مردان است و می تواند تنش روانی فراوانی را در زنان ایجاد کند. بر اساس رده بندی دشوارترین شرایط برای بازگشت به زندگی عادی اجتماعی ، طلاق برای زنان جوان در رده دوم بدترین اتفاق زندگی قرار می گیرد و تنها مرگ همسر می تواند شرایطی به مراتب بدتر را از نظر روانی رقم بزند و حتی ازدست دادن بهترین دوست و یا آسیب شدید فیزیکی پس از آن قرار می گیرند.
در این میان هر چه سن زن کمتر باشد میزان آسیب بالاتر رفته وعواقب طلاق سنگین تر می شود. در مطالعات اخیر دانشگاه میشیگان مشخص شده زنان مطلقه با سن ۳۵ تا ۴۱ سال به مراتب شرایط روحی بدتری نسبت به زنان ۴۴ تا ۵۱ ساله داشته اند. دکتر هیو لیو مدیر ارشد این تحقیقات می گوید:«د ر مجموع سلامت افراد پس از طلاق به خطر می افتد و استرس ناشی از این موضوع بروی شرایط روانی و فیزیکی به یک اندازه تاثیر می گذارد هر چند که خود شخص ممکن است متوجه این موضوع نشود.»
پشیمانی مردان بعد از طلاق
پشیمانی بعد از طلاق امری طبیعی است. این مسئله در زنان خیلی زود اتفاق می افتد و بعد از مدتی ناپدید می شود اما مردان بعد از گذشت زمان از طلاق خود پشیمان شده و آثار آن تا مدت ها بر ذهن و روانشنان اثر می گذارد و گاهی منجر به افسردگی خواهد شد.
آرامش بعد طلاق
پس از طلاق چطور خود را به آرامش برسانیم
طلاق و جدایی هم مثل دیگر اتفاقات زندگی ممکن است که رخ بدهد اما کارهایی که باید بکنید نشتن و زانوی غم بغل گرفتن نیست باید دوباره به اجتماع برگردید و فعالیت های اجتماعی را از سر بگیرید و اوقات بیشتری را با دوستان بگذرانید و همینطور با خانواده و دوستان به سینما و پارک بروید و زمان را با لذت سپری کنید ، افراد جدیدی را در زندگی پیدا کنید شاید از این افراد بسیار راضی تر از کسی که قبلاً در زندگی تان بوده است باشید.
اما این بار با هوشیاری بیشتری عمل کنید و در این مدت به هیچ عنوان ورزش را فراموش نکنید چون باعث می شود انرژی های منفی و اضافه خود را محیطی سالم تخلیه کنید و همینطور برای آرامش روحی و روانی ذکر نام خدا را گفتن بسیار کمک کننده است.
چون خداوند است که پروردگار زمین و آسمان هاست و هر چه را که تدبیر کند برای ما رخ می دهد در کنار توکل و توسل می توانید یادداشت های را بنویسید که افکار شما را بیرون بریزد تا بتوانید راحت تر زندگی کنید مخصوصاً اگر فردی را در زندگی برای درد دل کردن پیدا نمیکنید.
نکاتی که گفته شد شاید برای برخی از شما ساده به نظر برسد اما تاثیرات آن به خصوص گره خوردن با یادخداوند و ورزش توصیه ای است که هر روانشناس دیگری پیشنهاد خواهد کرد پس از آنها غافل نشوید.
ازدواج مردان بعد از طلاق
مردان پس از طلاق از فرصت ازدواج به مراتب یشتری در گروه های سنی ۳۰ به بالا برخوردارند.
بعد از طلاق چه باید کرد؟
۱. جرات تنها ماندن داشته باشید:
تنها ماندن پس از طلاق به معنای منزوی شدن و دوری از دیگران نیست. معنای آن فقط این است که با کسی زندگی مشترک یا عجلهای برای پیوند دوباره با کسی ندارید. در حال حاضر جامعه پذیرش بیشتری نسبت به افراد تنها، مجرد یا مطلقه دارد. در این وضعیت جدید، همچنان برقراری امکان ارتباطهای اجتماعی برای شما وجود دارد. میتوانید دوستان جدیدی پیدا کنید و به گروههای متفاوتی بپیوندید که علایق مشترکی با شما دارند. پس از طلاق میتوانید همچنان زندگی اجتماعی موفقی داشته باشید.
۲. به روابط دوران گذار توجه داشته باشید:
موضوع این نیست که روابطتان را به سرعت احیا کنید؛ اما هنگامی که از لحاظ احساسی آماده شدید، از دایره آشنایان معمول خود پا بیرون بگذارید. ممکن است همیشه با اشخاصی از یک پسزمینه اقتصادی- اجتماعی معین سر و کار گذاشته باشید؛ برای مثال ممکن است موسیقیدانان یا ورزشکاران را ترجیح بدهید یا آدمهای درونگرا و خجالتی. ترجیحات معمول خود را تغییر بدهید و افق دیدتان را در انتخاب افرادی که ممکن است همسر آینده شما شوند، گسترده کنید.
۳. از نقشهای جدیدتان استقبال کنید:
اگر سالها زندگی مشترک داشتهاید، احتمالا در طول این مدت برخی از مسوولیتهای زندگی بر عهده همسرتان بوده است و برخی دیگر به عهده شما. اکنون همه این نقشها را خودتان باید به عهده بگیرید و ممکن است بهطور کامل از عهده آنها برنیایید، اما این طبیعی است. لازم نیست همه این کارها را یک تنه انجام دهید، از دیگران کمک بخواهید. حتی اگر در انجام مسوولیتهای جدیدتان دچار اشتباه شوید، مثلا ماشینی با قیمتی بالاتر از میزان واقعی بخرید، میتوانید از این تجربهها درس بگیرید. اشتباهها مهارتهای زندگی را به شما میآموزند و بالاخره خواهید توانست به تنهایی از عهده کارها برآیید.
تست روانشناسی طلاق
سه موقعیت دشوار طلاق زوج هایی که به طلاق فکر می کنند با این موقعیت ها روبرو هستند:
آیا تصمیم درستی است؟ ” من می خواهم از همسرم جدا شوم اما مطمئن نیستم که آیا تصمیم درستی است یا خیر.” از آنجا که تصمیم به طلاق بر روی زندگی کودکان، مسائل مالی و مسائل زناشویی شما تأثیر غیر قابل اجتنابی دارد، فشار ناشی از “تصمیم گیری عاقلانه و صحیح” بسیار زیاد است. بهترین تصمیم گیری زمانی اتفاق می افتد که ناشی از عواطف و احساسات شما نباشد.
همسرم می خواهد جدا شویم. قرارگیری در موقعیتی این چنین احساس قربانی بودن، عدم کنترل و درماندگی خواهد داشت. ممکن است ناراحتی عمیق عاطفی را تجربه کنید، چرا که زندگی شما در مقابل چشمانتان در حال تغییر است و کاری از دست شما ساخته نیست. در جواب به این وضع دشوار باید دید آیا شما به دنبال چسبیدن به همان موقعیت امن، آشنا و ازدواجی بر پایه تخیلات هستید یا عاقلانه تصمیم می گیرید. زمانی که توسط شریک زندگی خود مورد آزار قرار می گیرید، شناسایی و مواجه با این موقعیت های دشوار چندان کار ساده ای نیست.
می خواهم طلاق بگیرم چرا که ازدواج موفقی ندارم. اگر دو راهی شما این است، پس به دنبال عدم پذیرش مسئولیت زندگی خود در هر حالتی هستید و دوست دارید پایان یافتن این رابطه را به شریک خود نسبت دهید. ممکن است اشتغال ذهنی و خشم فوق العاده ای نسبت به همسر خود داشته باشید که چرا کاری کرده است که شما را به این تصمیم واداشته است. هرچه که این عدم مسئولیت پذیری ها و مقصر دانستن ها بیشتر باشد، تمایل شما به بیان نکردن ترس ها و ناراحتی تان بیشتر است. اگر احساساتتان را شناسایی نکرده و اقدامی در جهت بیان آنها انجام ندهید، روند طلاق به مسئله بسیار آزاردهنده تبدیل می شود و همواره در حال مقصر دانستن دیگری خواهید بود.
عنصر مشترک این سه مورد “ترس” است. در گروه اول ترس از اینکه تصمیم نادرستی گرفته شود. در گروه دوم با انکار آنچه که اتفاق افتاده یا عدم پذیرش اینکه به الگوی امن و آشنای زندگی چسبیده اید، این ترس را پنهان می کنید و گروه سوم نیز از پذیرش هر گونه مسئولیت یا نشان دادن نرمی و ملایمت می ترسند. قرارگرفتن در هرکدام از این موقعیت ها می تواند طلاق شما را به تعویق بیاندازد
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
بیشتر بدانید:
شما احتمالا با جستجوی یکی از جملات زیر به این مقاله رسیده اید:
مشکلات بعد از طلاق برای زنان. افسردگی بعد از طلاق در مردان. تاثیر طلاق بر زنان. پشیمانی مردان بعد از طلاق. آرامش بعد طلاق. ازدواج مردان بعد از طلاق. بعد از طلاق چه باید کرد؟. تست روانشناسی طلاق
دیدگاه ها