راه زندگی در قرآن
این مطلب در مورد موضوعات سبک زندگی قرآنی چیست؟، آیات مربوط به سبک زندگی، سبک زندگی از دیدگاه قرآن، آیات قرآن در مورد سبک زندگی، هدف زندگی در نهج البلاغه، هدف زندگی از دیدگاه قرآن نوشته شده است.
سبک زندگی قرآنی چیست؟
در اینجا یک آمار قرآنی و یک نمونه از اشاره قرآن به سبک زندگی را بیان میکنیم که نشان میدهد سبک زندگی در دین چقدر اهمیت دارد.
در قرآن حدود ۸۵ خطاب «یا ایها الذین آمنوا» وجود دارد که تماماً در مدینه نازل شده است. با اینکه در مکه نیز مۆمنین بودهاند، ولی گویا خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» به «جامعه» ایمانی است و گروه مۆمنین مظلوم تحت شکنجه مکه که «السابقون» هم بودند شایستگی خطاب قرار گرفتن با عنوان «یا ایها الذین آمنوا» را پیدا نمیکنند.
برخی علما میگویند دلیلش این بود که حاکمیت دینی در مکه نبوده است. علامه طباطبایی میفرمایند که معنای «یا ایها الذین آمنوا» با خطاب به «مۆمنون» یا «الذین یۆمنون» متفاوت است.
«یا ایها الذین آمنوا» خطابی است که دلالت بر احترام فوق العاده به گروهی از مۆمنین دارد لذا این یک خطاب برجسته است و بار روانیِ مثبت ویژهای دارد و هر کسی که ایمان بیاورد را شامل نمیشود.
در اولین سوره مدنی قرآن یعنی سوره بقره میبینیم که اولین خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» مربوط به یک سبک رفتاری است نه یک اخلاق و عقیده یا علاقه، آن هم رفتاری که غیرعبادی و غیر حقوقی است و خداوند متعال اولاً آن را به عنوان یک «سبک» مورد نقد قرار میدهد و ثانیاً به زیبایی و عدم زیباییِ آن توجه دارد. خداوند در این آیه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ»
وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) مطلبی را سریعاً بیان میفرمودند و مردم متوجه نمیشدند و میخواستند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) بگویند «صبر کنید، ما متوجه نشدیم» از این عبارت «راعنا» استفاده میکردند و مقصودِ بدی نیز از این سخن نداشتند. اما وقتی یهودیان در برابر پیامبر(صلی الله علیه وآله) این کلمه را به کار میبردند، بین خودشان (در دلشان) میخندیدند چون از این کلمه معنای بدی برداشت میکردند و به نوعی طعنه میزدند
چرا خداوند به مۆمنان دستور میدهد با کلمه «راعنا» پیامبر را خطاب ندهند؟
برای اینکه معلوم شود این آیه به سبک رفتار مربوط میشود (که سبک گفتار نیز بخشی از سبک رفتار است) باید به تاریخ مراجعه کنیم تا ببینیم شأن نزول این آیه چه بوده است.
در آن زمان یهودیها در بین خودشان اصطلاحی داشتند که در میان مردم مدینه رواج نداشته است و آن هم اینکه وقتی میخواستند با طعنه و ناسزا به کسی بگویند «صبر کن» از عبارت «راعنا» استفاده میکردند. (مثلاً تصور کنید باران آمده و در خیابان آب جمع شده است. اگر کسی با خودروی خود از کنار عابران پیاده به سرعت رد شود و آب به سمت عابرین بپاشد، ممکن است عابرین با حالت اعتراضآمیز به او بگویند: «آدم!» با اینکه این لفظ بدی نیست ولی در اینجا معنای بدی دارد. (یعنی تو آدم نیستی- مگر نمیبینی و …) آن یهودیان نیز وقتی میگفتند «راعنا» چنین معنایی داشت. و مفسرین گفتهاند که ناسزا یا نفرین تلقی میشد.
البته این اصطلاح فقط در بین یهودیان رایج بود و نه در بین مردمِ مدینه. وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) مطلبی را سریعاً بیان میفرمودند و مردم متوجه نمیشدند و میخواستند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) بگویند «صبر کنید، ما متوجه نشدیم» از این عبارت «راعنا» استفاده میکردند و مقصودِ بدی نیز از این سخن نداشتند. اما وقتی یهودیان در برابر پیامبر(صلی الله علیه وآله) این کلمه را به کار میبردند، بین خودشان (در دلشان) میخندیدند چون از این کلمه معنای بدی برداشت میکردند و به نوعی طعنه میزدند.
به همین خاطر آیه فوق نازل شد تا مردم مدینه و مسلمانان (با اینکه از به کار بردن این کلمه مقصود بدی نداشتند) از این کلمه استفاده نکنند. این آیه نشان میدهد که خداوند به جزئیات رفتاری در مصداق گفتار ( که مصداقی برای سبک زندگی محسوب میشود) چقدر اهمیت میدهد.
آیات مربوط به سبک زندگی
ما در سوره مبارکه «حمد» از خدا میخواهیم که ما را به راه راست یعنی راه کسانی که خالق هستی به آنها نعمت داده است، هدایت کند نه راه کسانی که خدا به آنها خشم کرده یا گمراه شدهاند که با تأمل در این سوره میتوان سه راه را برای سبک زندگی تجربه کرد.
سبک زندگی کسانی که خداوند به آنها نعمت داده در سوره مبارکه «نساء» آمده است در این سوره کسانی که از نعمت الهی برخوردارند انبیاء، صالحان، شهدا و صدیقان معرفی میشوند بنابراین ما برای رسیدن به سعادت باید این افراد را بشناسیم و سیره آنها را در زندگی خود عملی کنیم.
سبک زندگی کسانی که خدا به آنها خشم کرده و کسانی که گمراه شدهاند: برخی افراد اگر چه در مسیر گمراهی حرکت میکنند اما مورد غضب الهی قرار ندارند اما باز هم این افراد از نعمت الهی دور شدهاند و ما در سوره مبارکه «حمد» از خدا میخواهیم راه آنها را دنبال نکنیم.
سبک زندگی از دیدگاه قرآن
سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم (ع) در امر تشکیل خانواده و ازدواج
ازدواج امر مقدّسی است که قرآن برای تشکیل و قداست آن، اهمیّت ویژهای قائل است و همگان را به این امر فراخوانده، به آن تشویق نموده است؛ چنان که میفرماید: «وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید. همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است» (النّور/۳۲).
این آیه به همه پدران و والدین تأکید میکند که باید به امر ازدواج دختران و پسران مجرّد همّت گمارند و آنان را دعوت به ازدواج کنند و تنها به دلیل مشکلات از تشکیل خانواده نهراسند، چرا که خداوند وعده گشایش داده است.
همه اولیای دین اسلام (ع) ازدواج را امری مناسب میدانستند، چنانکه رسول خدا (ص) در حدیثی میفرماید: «مَا بَنَی فِی الإِسلاَمِ بَنَاءً أَحَبَّ إِلَی اللهِ مِنَ التَّزوِیجِ: در اسلام هیچ بنایی محبوبتر از ازدواج نزد خداوند نیست» (حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۴: ۳).
نیز از پیامبر خدا (ص) نقل شده که هر کس آیین فطرى مرا دوست دارد، به سنّت من گرایش پیدا کند و نکاح از سنّت من است (ر.ک؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۷: ۲۲۰). نیز میفرماید:: «اى جوانان! هر کس قدرت جنسى دارد، ازدواج کند؛ زیرا ازدواج براى حفظ چشم و فرج بهتر است و هر کس توانایى مالى ندارد، روزه بگیرد؛ زیرا روزه براى او شکننده شهوت است». از سعید بن جبیر نقل است که «ابنعبّاس در سفر حج به من برخورد. از من پرسید: ازدواج کردهاى؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن. سال دیگر به من برخورد، پرسید: ازدواج کردهاى؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن؛ زیرا بهترین این امّت، یعنى پیامبر از همه بیشتر زن داشت» (همان). ابوهریره گوید: «اگر یک روز از دنیا مانده باشد، خدا را به همراه همسر ملاقات مىکنم. از پیامبر خدا شنیدم که: بدترین شما مجرّدین شمایند و فرمود: کسى که داراى فرزندى است و قادر است که او را همسر بدهد و ندهد و حادثهاى پیش آید، گناه او بر هر دوى ایشان است» (همان) و نیز پیامبر (ص) میفرماید: «چهار طائفهاند که خداوند آنها را لعن میکند: کسى که براى فرزنددار نشدن ازدواج نکند و مردى که خود را شبیه زنان کند و زنى که خود را شبیه مردان کند و کسى که مردم را گمراه کند، یعنى آنها را مسخره کند و به بیچارهاى بگوید: بیا تا ترا عطا کنم. وقتى که آمد، به او بگوید: چیزى ندارم و به نابینا بگوید: از حیوانى که جلوت هست، احتیاط کن و حال آنکه حیوانى نیست و به کسى که سراغ خانهاى میگیرد، نشان غلط میدهد» (همان).
پیشوایان معصوم (ع) در عین اهتمام به رشد و تکامل معنوی، به دنبال دنیاگریزی و رهبانیّت نبودند و به افراد تأکید میکردند که ازدواج نه تنها با معنویّت تعارضی ندارد، بلکه در رشد آن بسیار مؤثّر است؛ مثلاً امام صادق (ع) به زنی توصیه میکند که حتماًً ازدواج کند؛ زیرا اگر رهبانیّت و دوری از ازدواج در معنویّت تأثیر مثبت داشت، شخصیّتی مانند حضرت فاطمه (س) در این جهت پیش گام بود: «اِنصَرِفِی فَلَو کَانَ ذَلِکَ فَضلاً لَکَانَت فَاَطِمَهُ اَحَقَّ مِنکَ»(همان).
از مهمترین سبک پیشوایان معصوم (ع) در ازدواج و تشکیل خانواده، بیاعتنایی به امور مادّی و تکلّفات و رویارویی آسان و معمولی آنان با ازدواج است، به گونهای که هم خود به آسانی ازدواج کردند و هم در ترویج فرزندان از تکلّف پرهیز می نمودند.
در مسأله مهریّه و جهیزیّه روش متعادل و معقولی را داشتند، مهریّه حضرت زهرا (س) یک ذرّه بود و قیمت آنکه مبلغ حدود پانصد درهم بود، فروخته شد که با بخشی از قیمت آن جهیزیّهای به شرح ذیل تهیّه گردید: «یک پیراهن، یک روسری بزرگ، یک حوله سیاه خیبری، یک تختخواب ریسمانی، دو عدد تشک که یکی از پشم گوسفند و دیگری از لیف خرما پر شده بود، چهار عدد بالش، یک پرده پشمینه، یک قطعه حصیر و بوریا، یک عدد آسیای دستی، یک طشت مسی، ظرف چرمی، یک مَشک برای آبکشی، یک کاسه برای شیر، یک آفتابه، یک سبوی سبزفام، چندکوزه سفالین» (ر.ک؛ طوسی، ۱۳۸۸، ج۱: ۳۹).
َعلی (ع) نیز جهت ازدواج چیزهایی به این شرح برای خانه خود تهیّه کرد: «چوبی میان دو دیوار خانه نصب نمود که لباسها را بر آن بیاویزند. یک پوست گوسفند و یک متّکا که از لیف خرما پوشیده بود و خانه را با مقداری شن نرم فرش کرد» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۴۳: ۱۱۴).
آیات قرآن در مورد سبک زندگی
آینده نگری
قرآن می فرماید: وَ ابْتَغِ فیما آتاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ (القصص ۷۷) و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنانکه خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین فساد مجوى که خدا فسادگران را دوست نمى دارد آیات الهی همه انسان ها را توصیه می کنند تا علاوه بر اینکه از زندگی در حال نهایت استفاده را می برند، به فکر آینده خود نیز باشند.
این آینده نگری هم می تواند نسبت به سرای آخرت باشد وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ( سوره حشر آیه ۱۸ ) و هم می تواند نسبت به دنیای کنونی ما باشد… در حقیقت اگر با نگاه دقیق تری به آیاتی که به ظاهر بیان کننده آینده نگری در آخرت می باشند، داشته باشیم متوجه خواهیم شد که این آیات بی ارتباط با زندگی دنیوی ما نیز نیستند چرا که بدون برنامه و توجه به آینده برای آخرت هم نمی توان کاری کرد.
در بیانی از امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه ۱۱۳ است که می فرمایند: المومنون هم الذین عرفوا ما أمامهم؛ مومنان کسانی هستند که آینده خویش را می شناسند.
وضعیت آینده و (آخرت) هر انسانی وابسته به کارهایی است که امروز (در این دنیا) انجام می دهد. از این رو لازم است در آغاز هر کاری نتیجه آن را بسنجد و میزان تأثیر آن را در سرنوشت خویش باز شناسد و اگر فایده ای به حالش ندارد انجام ندهد و هرگز بدون تأمل و دقت دست به کاری نزند.
چنانچه در بیانی دیگر امام علی علیه السلام فرمود: من تورط فی الأمور بغیر نظر فی العواقب فقد تعرض للنوائب؛ کسی که بدون تدبر و پایان اندیشی در کارها وارد شود، خود را در معرض بلاها و مصیبت ها
افکنده است.( مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۸۰ )
لذت های مشروع
بعضی می پندارند که برای بهره مندی از زندگی آخرت، باید زندگی دنیا و لذائذ آن را به کلیّ کنارگذاشت و ترک نمود.
خداوند هیچ گاه نفرموده که دنیا را رها کنید، بلکه فرموده اند: دل به آن مبندید و فریفته آن نشوید و هدف این بوده، که ما را متوجّه کنند که لذّت های بسیار بالاتر و بیشتر در پیشِ روی انسان ها وجود دارد
که قابل مقایسه با لذّت های دنیا نیست.
اگر معنای بهتر بودن آخرت از دنیا، این است که به طور کلیّ دنیا را رها کنیم، پس خداوند متعال این همه نعمت ها را برای چه کسی آفریده است؟!
بنابر این می توانیم از لذت های مشروع دنیا استفاده کنیم و خود را محروم از آنها نکنیم چرا که خداوند متعال در آیه ۳۲ سوره اعراف می فرماید:قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کذلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون بگو: «زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده، و روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده؟» بگو: «این در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند و روز قیامت خاصّ آنان مىباشد.» این گونه آیات را براى گروهى که مىدانند به روشنى بیان مىکنیم
پیامبر اکرم )صلی الله و علیه وآله( می فرماید: دنیا شیرین و دوست داشتنی است، هر که در دنیا مالی از حلال بدست آورد و به حق خرج کند، خدایش پاداش دهد و به بهشت درآورد و هر که مالی از غیر حلال به دست آورد و به ناحقّ خرج کند، خدا او را به جهنّم در آورد.( نهج الفصاحه، ص ۴۸۷ ،حدیث ۱۵۹۶ )
خداوند هیچ گاه نفرموده که دنیا را رها کنید، بلکه فرموده اند: دل به آن مبندید و فریفته آن نشوید و هدف این بوده، که ما را متوجّه کنند که لذّت های بسیار بالاتر و بیشتر در پیشِ روی انسان ها وجود دارد که قابل مقایسه با لذّت های دنیا نیست.
اگر معنای بهتر بودن آخرت از دنیا، این است که به طور کلیّ دنیا را رها کنیم، پس خداوند متعال این همه نعمت ها را برای چه کسی آفریده است؟! لذا خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: وَ ابْتَغِ فیما آتاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنْیا نگاهی به ویژگی های زندگی برتر در پرتو دستورالعمل های قرآنی خداوند هیچ گاه نفرموده که دنیا را رها کنید، بلکه فرموده اند: دل به آن مبندید و فریفته آن نشوید و هدف این بوده، که ما را متوجّه کنند که لذّت های بسیار بالاتر و بیشتر در پیشِ روی انسان ها وجود دارد که قابل مقایسه با لذّت های دنیا نیست.
با آنچه که خدا به تو ارزانی داشته، سرای آخرت را بجوی و بهره خود را از دنیا فراموش مکن
هدف زندگی در نهج البلاغه
در بیان امیرمؤمنان علیه السلام آن کس که بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت مشمول رحمت الهی است؛ (ملاصدرا، تفسیر القران الکریم، ج۳،ص۱۰۱)
از این رو باید زندگی را شناخت و به چرایی آن پی برد؛ زیرا آنان که در زندگی هدفی فرا روی خویش دارند هرگز در طوفان های زندگی غرق نمی شوند.
محوری ترین نکته این است که بدانیم؛ انسان بیهوده آفریده نشده و زندگی پدیده عبثی نیست.
پیروان مکاتب سست بنیان؛ با نگاهی بدبینانه به زندگی و جهان؛ تنها دردها ورنج های آن را نظاره می کنند که این بدبینی آنان به پوچی و پوچ انگاری انجامیده است.
خودکشی ها، سرخوردگی ها به بازی گرفتن زندگی خود و دیگران و پایمال کردن ارزش های انسانی از نشانه های این گونه نگاه به زندگی است.
امروزه ثابت شده است که بیشتر پوچ گراها آشفتگی های درون خود را دلیل پوچ بودن عالم هستی می دانند؛ اما در واقع، اشکال بزرگ آنان این است که خدا را فراموش کرده و به بن بست های ناشی از آن گرفتار آمده اند؛ شامل بن بست: رها شدن آدمی در جهان غربت انسان در هستی، تنهایی و واماندگی و نیافتن پاسخ به پرسش های مربوط به زندگی و انسان.
«ژان فوراستیه» جامعه شناس فرانسوی می نویسد:
«بشر امروز پاسخ به پرسش های مربوط به انسان را نیافته و از همه مهم تر نتوانسته هیچ پاسخ مشترکی با دیگر همنوعانش بیاید که قانع کننده نیز باشد …
بنابراین، به علت فقدان نظرات بنیادی مذهبی و اخلاقی و فلسفی درباره هستی و انسان مفهوم زندگی، شرایط زندگی بشر امکاناتی که بشر به مدد آنها میتواند به سعادت برسد و استفاده صحیح و سالم از زندگی، و به دلیل فقدان، پاسخ های مطمئن و موثق برای رازهای هستی و سرانجام آن بشر امروزی خود را در برابر این مسایل ناتوان تر از گذشته و تنها می یابد».(ژان فوراستیه، تمدن سال۲۰۰۱، ترجمۀ خسرو رضایی، ص۱۰۶)
بی شک دین توانایی آن را دارد که به پرسش های بنیادین و عمیق انسان پاسخ دهد.«ساموئل هانتینگتون» بر این نکته معترف است و می گوید:
دین برای کسانی که با پرسش هایی از این دست روبه رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ های قانع کننده دارد».(ر.ک:جوان و بحران هویت،ص ۹۶)
انسان موجودی تک بعدی نیست؛ بلکه زندگی او در دنیا مقدمه زندگی اخروی است و او در این سیر، نیازمند راه رسیدن به کمال و جاودانگی است و تنها دین الهی است که او را برای رسیدن به کمال و رشد یاری می کند.
هدف زندگی از دیدگاه قرآن
در برابر مسأله «فلسفه حیات» میتوان مردم را به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: کسانی هستند که به علت سرگرم شدن به هدفهای مادی و انس با ظواهر زندگی، به چیزی والاتر از آن نمیاندیشند، اینان به تعبیر قرآن کسانی هستند که به حیات۳ دنیا راضی شده و به آن آرام گرفتهاند، و رضایت به زندگی موقت سبب شده است که آنها به طور جدی درباره «هدف نهایی زندگی» نیندیشند و در غفلت غوطهور باشند.
دسته دوم، کسانی هستند که هدفهای مادی و غریزی نتوانسته است آنها را راضی و خشنود سازد و از طرفی هم نتوانستهاند به بعد متعالی حیات دست یابند، زیرا آنها هدف نهایی زندگی انسان را در لابلای زندگی مادی جستجو نمودهاند؛ این دسته افراد که سراب را آب پنداشته و با رسیدن به آن عطش شان بیشتر گشته، به پوچی رسیدهاند. اینان به تصور اینکه حیات انسانی در همین زندگی چند روزه دنیا خلاصه شده و هدفی والاتر از عناصر مادی و غریزی وجود ندارد، آن را پوچ و بیارزش دانسته و زبان به طعن و انتقاد از نظام هستی گشودهاند. نیهیلیستها یا پیروان «فلسفه پوچی» از این دستهاند.
دسته سوم: کسانی هستند که گام فراتر نهاده با بعد متعالی حیات آشنا شدهاند اینان توانستهاند در سایه تحصیل کمال دریچهای از عالم بالا بر روی خود بگشایند و با عظمتهای معنوی زندگی، آشنا شوند. از این رو، این دسته، نه مانند گروه اول با آسودگی خاطر در عالم غفلت و بیخبری غنودهاند و نه مانند گروه دوم به پوچی رسیدهاند. آنان با دستیابی به حقایقی که از دید ظاهربینان، پنهان و پوشیده است، فلسفه زندگی را در ماورای مرزهای ظواهر یافته، از آن سخن گفتهاند۴، و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند. قرآن نیز رسیدن به هدف نهایی و موفقیت را به آنان نوید داده و خداوند هم یاریشان خواهد کرد.
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
بیشتر بدانید:
اگر شما از طریق موتورهای جست و جو گر با ما اشنا شده باشید احتمالا یکی از جملات یا عبارات زیر را جست و جو کرده اید.
سبک زندگی قرآنی چیست؟. آیات مربوط به سبک زندگی به چه مواردی اشاره می کند. سبک زندگی از دیدگاه قرآن چگونه است. آیات قرآن در مورد سبک زندگی چه بوده و هدف زندگی در نهج البلاغه چیست ؟ هدف زندگی از دیدگاه قرآن چیست ؟
دیدگاه ها