تبدیل دوستی به عشق
این مطلب در مورد موضوعات چگونه آشناییمان را به ازدواج ختم کنیم، چطور دوستی را به ازدواج برسانیم، رابطه به قصد ازدواج، رابطه دوستی منجر به ازدواج، چگونه مردان را راضی به ازدواج کنیم؟، عشقی که به نفرت تبدیل شد، چگونه رابطه دوستی را به ازدواج ختم کنیم، عشق و نفرت از نظر روانشناسی نوشته شده است.
چگونه آشناییمان را به ازدواج ختم کنیم
تکلیفتان را روشن کنید
اگر میخواهید فرد مورد نظرتان را به ازدواج ترغیب کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که چه نسبتی با او دارید. آیا او به شما توجه دارد؟ آیا روابط تان از فاز رسمیت همکاری و آشنایی و همکلاسی بودن فراتر رفته اما هنوز به مرحله ای که پیشنهاد بدهد نرسیده؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامهای در این مورد ریختهاید؟
باید از خود بپرسید که آیا او آمادگی شروع زندگی مشترک را دارد؟ برای دانستن اینکه آیا او هم علاقهای به ازدواج با شما دارد یا خیر، میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترکتان میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اما یادتان نرود که این واسطه باید بیطرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد. پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سۆال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیتهای این واسطه است. برایش توضیح دهید که در این گفتوگو، نباید اشاره مستقیمی به شما داشته باشد.
چطور دوستی را به ازدواج برسانیم
وقتی شما وارد یک رابطه دوستی می شوید، میزان صمیمیت شما در آن رابطه بسیار کم است. در این شرایط طرف مقابل شما ممکن است بر اساس احساسات و به دلیل صمیمیت کم در رابطه قول و قرار های بسیاری با شما بگذارد و سعی بر اطمینان سازی داشته باشد اما باید این موضوع را به خاطر داشته باشید که همچنان پایداری قطعی شما در این رابطه در حد احتمال است چرا که قول و قرار ها نیز بر اساس احساسات لحظه ای شکل می گیرد پس با تغییر این احساسات، تصمیمات و به طبع آن قول و قرار ها نیز ممکن است تغییر کند. احتمال ازدواج و پایداری در یک رابطه به مرور زمان یا کاهش پیدا می کند و یا افزایش پیدا می کند. مشاهده ی هر یک از موارد زیر در مرد مورد نظرتان نشان دهنده ی افزایش احتمال ازدواج و پایداری قطعی در رابطه است. در نتیجه با مشاهده ی هر یک از این موارد می توانید میزان صمیمیت در رابطه را نیز افزایش دهید.
برای مطالعه ی ادامه ی این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:
چگونه مردان را به ازدواج متقاعد کنیم
رابطه به قصد ازدواج
اولاً، اگر ضرورتى ایجاب نمىکند حتّى الامکان چنین روابطى با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نامحرم، رفتارى متکبّرانه داشته باشند نه رفتارى صمیمانه. اینکه در احکام شرعى مىفرمایند در غیر ضرورت مثلاً مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصا مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدنها، غرایز جنسى افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبّت شهوانى بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازى براى غوطهور شدن در انحراف و فاسد شود. در هر حال انسان باید دقیقا درون خود را بکاود و باطنش را عمیقا مطالعه کند که مثلاً صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتى براى او دارد.
ثانیا: در صورت ناچارى و ضرورت، روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد.
بنابراین، گفتگو و نگاههاى متعارف بدون قصد لذّت و ریبه، اشکالى ندارد. امّا با این حال، حتىالامکان لازم است در کلاسها به گونهاى باشند که کمترین اختلاط پدید. روشن است که هر فرد خود بهتر مىتواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان على نفسه بصیره؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بیناست»، (قیامت ، آیه ۱۴).
رابطه دوستی منجر به ازدواج
چگونه روابطمان را به ازدواج ختم کنیم (نکات اصلی)
باید اعتماد بنفس بالایی داشته باشیم
مهارت های ارتباطی خود را افزایش بدهیم
نیاز های ناخود آگاه طرف مقابل را بشناسیم
احساس عشق را در طرف مقابل بوجود بیاوریم
با زبان بدن و فن بیان کلمات آشنایی کامل داشته باشیم
چگونه مردان را راضی به ازدواج کنیم؟
تشویق
تشویق مردان توسط زنان قوی ترین محرک فعالیت آنان می باشد.تعریف تحسین در برابر تعریف و تمجید همسرشان بال پرواز پیدا می کنند و احساس قدرت و شوکت به آنان دست می دهد.فعال دانستن، نگاه همسر به مرد به چشم فردی فعال چنان شور و نشاطی در مرد ایجاد می کند که سعی می کند نقایص خود را برطرف کند و چون رستم قهرمان و مانند افلاطون متفکر شود.
غذا و تعارف
آقایان برای غذا و خوراک خود اهمیت ویژه ای قائل اند و آن را موجب نشاط و سر زندگی می دانند.
احترام
مردان از روی غرور و خودخواهی که دارند احترام را متعلق به خویش می دانند و هر کس نسبت به آنها بی احترامی یا بی توجهی روا دارد، در کارخانه ی ذهن آنها مورد سوء ظن و لذت بی انصافی قرار می گیرد.
لباس و پوشاک
بعضی از مردان از پوشیدن لباس لذت می برند . ولی عده ای به آن اهمیت نمی دهند. دراین حالت نقش همسر به عنوان فردی که متعادل کننده ی این امر می باشدبسیار حائز اهمیت است.
خلوت
مردها گاهی نیاز دارند کنند و حافظه ی حویش را خانه تکانی کرده، یا به امور جاری اش سرو سامان دهند. بنابراین توجه اعضای خانواده آن ها را در این کار یاری می کند.
عشقی که به نفرت تبدیل شد
آیا عشق واقعاً به نفرت تبدیل میشود؟ اگر واقعیتش را بخواهید نه. عشق واقعی هیچوقت به نفرت یا هر چیز دیگری تغییر نمییابد. کریشنا میگوید که تامل، مدیتیشن یا تمرکز روی یک شیء موجب ایجاد جذبه و وابستگی به آن شیء میشود. این وابستگی به میل به مالکیت و لذت بردن از آن شیء منتهی میشود. این میل به اشتباه عشق خوانده میشود. اما این فقط یک جلوه از حالت عشق است. حالتها همیشه در حال ریزش هستند. این موجب ایجاد کیفیات مختلف میشود. وقتی میل فردی میسر نشود، سپس خشم ایجاد میشود. خشم یک عضو از خانواده نفرت است و موجب افکار و اعمال مخرب میگردد.
روح بخشی از انرژی خدایی است. فقط زمانی میتواند به آرامش پایدار برسد که به خدا بپیوندد. اما وقتی روح جسم مادی اشغال میکند، نتیجه به دست آمده دوگانه است. روح مثل یک کودک احساس میکند گم شده و از مادر خود جدا شده است. در آن وضعیت گمگشتگی، از روی نادانی و جهل، به دنبال پیوستگی با ارتباطات مادی است. علت ریشه ای این میل به پیوستگی با یک انسان، یک علت معنوی است. همچنین یک ترس، ترس از تنهایی، ترس از گم کردن خود (جسم) و چیزهایی که مربوط به خویش است، مثل اعضای خانواده، اقوام و داراییها به وجود میآید. دلیل آن دوگانگی است که از تطبیق اشتباه با جسم مادی ایجاد شده است.
چگونه رابطه دوستی را به ازدواج ختم کنیم
۱- در جایی که میتونید اعتماد کنید ، محیطی امن و آرام بسازید و بدون ترس عقیدتون رو ابراز کنید
هرگز سخن کسی رو قطع نکنید ، حتی اگه شده با گذاشتن دستتون روی دهانتون جلوی خودتون رو بگیرید . یاد بگیرید که به صورت جوانمردانه مبارزه کنید! طرف مقابلتون رو تهدید نکنید ، در جایی که اشتباه کردید و میدونید که تقصیر کار هستید ( حتی تا حدودی ) معذرت خواهی کنید . اگر اینقدر عصبانی هستید که واقعا نمیتونید به حرف همسرتون گوش بدید ، بحث رو مودبانه متوقف کنید و به اتاق دیگری برید . کمی قدم بزنید ، نفس عمیق بکشید و خودتون رو آروم کنید .
۲- حقایق رو از احساسات تفکیک کنید
چه عقاید و احساساتی در این نزاع به سمت ذهن شما شناور شدند؟ از خودتون بپرسید : آیا اتفاقی از گذشته روی من تاثیر گذاشته و باعث شده من به این ماجرا با این دید نگاه کنم ؟ سوال انتقادی ای که باید از خودتون بپرسید این هست که : آیا عامل اصلی همسرم بوده یا کسی که باعث مشکل شده خودم هستم ؟ واقعا مشکل چیه ؟
۳- جنبه های متفاوت وجودی خودتون رو بشناسید و با اونها ارتباط برقرار کنید
هرکدام از ما یک ساز جدا نیستیم که تنها یک صدای مشخصی از ما ایجاد بشه . هرکدام از ما بیشتر شبیه یک ارکستر هستیم که نواهای متفاوتی رو ایجاد میکنیم . ذهنتون چی میگه ؟ قلبتون چی به شما میگه ؟ بدنتون چطور ؟ برای درک بهتر مثال میزنیم : فکرم میگه ” قطعا باید ترکش کنی ” ، ولی در دلم این نوا رو میشنوم که میگه ” واقعا دوستش دارم ” . اجازه بدید بخش های مختلف وجود چندگانه ی شما با شما ارتباط برقرار کنند و این صداها رو بشنوید . یکجانبه قضاوت نکنید . در این صورت تصمیمی که اتخاذ میکنید نشات گرفته از تمام وجود شماست که قاعدتا تلفیقی از احساسات و عقل و شعور هست .
۴- مهربانی و شفقت رو در وجود خودتون پرورش بدید
مشاهده کردن رفتارهای خودتون و همسرتون رو بدون اینکه در موردش قضاوت کنید ، تمرین کنید . منظور از مشاهده کردن این نیست که صبح تا غروب بشینید و همدیگر رو تماشا کنید ، بلکه رفتارها رو زیر نظر داشته باشید و در موردشون فکر کنید و از اندیشتون استفاده کنید . ممکنه در برخی جاها قضاوت کنید ولی نباید این قضاوت ها رو ملاک قرار بدید . قضاوت کردن ، درها رو بر روی شما خواهند بست . در مقابل قضاوت کردن ، مهربانی قرار میگیره ، وقتی شما مهربان هستید ، گشاده رو خواهید بود ، قدرت بیشتری برای برقراری ارتباط دارید و از همه مهمتر برای مکالمه ی محترمانه با همسرتون آمادگی بیشتری خواهید داشت .
وقتی یاد بگیرید که با دید مثبت و مهربانی همسرتون رو ببینید ، اونوقت هست که قدرت و توان بیشتری برای پاسخ دادن دارید تا اینکه فقط عکس العمل نشون بدید و فاصله ها رو بیشتر کنید
عشق و نفرت از نظر روانشناسی
شاید این نوعی تناقض باشد، چطور یک نفر می تواند هم کسی را دوست داشته باشد و هم از او متنفر باشد؟ برای بحث در مورد این موضوع باید بین ثبات منطقی و سازگاری روانی تمایز قائل شویم. تنفر از کسی که دوستش دارید می تواند یک تجربه باثبات باشد اما درمورد سازگاری روانی مشکلاتی ایجاد می کند.عشق و نفرت
عشق و تنفر معمولاً کاملاً متضاد همدیگر قلمداد می شوند؛ در این مورد، نمی توان بدون درگیر شدن در تناقض منطقی درمورد تنفر از کسی که دوست داریم صحبت کنیم. دو بحث کلی در این زمینه ایجاد می شود. اول اینکه عشق مقیاس بسیار وسیعتری نسبت به تنفر دارد زیرا به ویژگی های بسیار بیشتری از آن چیز اشاره می کند. درنتیجه، در تنفر آن چیز اصولاً عامل بدی است اما در عشق آن چیز هم خوب و هم جذاب است. دوم اینکه، هر احساس انواع مختلفی دارد (و انواع عشق بسیار بیشتر از نفرت هستند) و هر نوع نمی تواند متضاد دقیق انواع مختلف احساس دیگر باشند.
عشق و نفرت تجربیاتی متضاد نیستند، بلکه تجربیاتی متفاوت اند:در بعضی جنبه ها شبیه به هم و از بعضی جنبه ها با هم تفاوت دارند. بنابراین وقتی کسی رابطه خود را رابطه ای عشقی-نفرتی می نامد، ممکن است به ویژگی های مختلف هرکدام از این تجربیات اشاره داشته باشند.
سختی که درنتیجه احساس کردن عشق و نفرت نسبت به فردمقابل ایجاد می شود، نه فقط در یک زمان خاص بلکه در طول زمان، مثل سختی برخورد با یک ناهنجاری احساسی شدید است. بااینکه داشتن احساسات مختلط لزوماً سردرگم کننده نیست، اما داشتن احساسات مختلفی که هر دو شدید باشند مثل عشق و نفرت نسبت به یک نفر خاص، از نظر روانشناختی ناسازگار است.
آدمها زمانی رابطه خود را یک رابطه عشقی-نفرتی معرفی می کنند که موقعیتشان طوری باشد که تمرکز توجه شان تحت شرایط مختلف تغییر کند و درنتیجه آن گرایشات احساسی شان. وقتی عاشق توجه اش را روی عقل طرف مقابلش متمرکز می کند، شدیداً دوستش می دارد اما وقتی به احساس حقارتی که برای او می آورد فکر می کند، نسبت به او احساس تنفر می کند. اینطور می شود که بعضی می گویند، «ازت متنفرم، بعد عاشقت می شوم، بعد متنفر می شوم و باز بیشتر عاشقت می شوم.»
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
بیشتر بدانید:
چگونه رابطه دوستی را به ازدواج ختم کنیم
چگونه مردان را راضی به ازدواج کنیم؟
چگونه آشنایی را به ازدواج برسانیم
مرد متولد شهریور با چه ماهی ازدواج می کند
دیدگاه ها