نیمه گمشده
آیا نیمه گمشده حقیقت دارد
همانطور که در مقالات روانشناسی عشق اشاره کردم همه ی ما عاشق افرادی می شویم که با بیشترین نیازهای ناخودآگاهمان مطابقت داشته باشند. پس اگر فردی پیدا شود که با ۵۰ درصد نیازهای ناخودآگاه شما مطابقت نشان دهد و فرد دیگری با ۷۰ درصد قطعا عاشق فرد دوم خواهید شد.
درواقع وقتی با فرد اول آشنا می شویم فکر می کنیم نیمه ی گمشده ی خود را پیدا کردیم اما به محض اینکه فرد دوم سر راهمان قرار بگیرد متوجه می شویم نیمه ی گمشده مان فرد دوم است! پس آیا اصلا نیمه ی گمشده ای وجود دارد و مفهوم نیمه ی گمشده یک مفهوم حقیقی است؟ خیر!
نیمه ی گمشده یک مفهوم افسانه ای است که رسانه ها در ذهن شما ایجاد کرده اند. شما می توانید صدها نیمه ی گمشده داشته باشید که در این صورت مفهوم نیمه ی گمشده معنایی ندارد.
مغز ما خیلی هوشمندانه تر از آنچه فکر کنیم عمل می کند و بدون اینکه بدانید، هر آدمی را که می شناسید در فهرستی پشت ذهنتان ذخیره می کند. بنابراین لیستی بلند بالا از معیارهای مطلوبیت یک فرد، در ذهن شما وجود دارد که شما فقط به بخشی از آنها آگاه هستید. روانشناسان به این فهرست، الگوی عشق می گویند.
اگر فردی یکی یا چند مورد از این معیارها را نداشته باشد، اتوماتیک وار ویژگی تبدیل شدن به عشق زندگی شما را از دست می دهند و احتمالاً فقط همکار، فامیل یا غریبه ای در اطراف شما باقی می مانند. البته لیست هر شخص متفاوت و خاص است.
نیمه گمشده چیست
اکنون که متوجه شدید نیمه ی گمشده ای وجود ندارد اجازه دهید بررسی کنیم مفهوم نیمه ی گمشده از کجا پیدا شده است؟:
در افسانههای مصریان باستان ایسیس و اوزیریس را همتا و نیمه گمشده یکدیگر خواندهاند. طبق افسانهها آن دو از وقتی در رحم مادر بودند قلبشان با یکدیگر آمیزش یافته بود و این بدان معناست که اعتقاد به یافتن نیمه دیگر از ایام باستان رواج داشته است.
در کتاب عهد عتیق نیز به مسئله نیمه گمشده و تکامل زن و مرد با یکدیگر اشاره شده است. این اعتقاد در آیین هندو و یهود نیز مکررا ذکر شده است. در ادبیات نیز این موضوع دستآویز بسیاری از نویسندگان و شعرا قرار گرفته است؛ کوین جی. تودسکی در کتاب “ادگار کیسی در همراهان روح” نیز به این موضوع پرداخته است. در این داستان به قصه زنی اشاره میشود که از همسر خود طلاق میگیرد تا با نیمه گمشده خود ازدواج کند. او معتقد است شوهرش او را کامل نمیکند و داستان بدین ترتیب ادامه مییابد. نویسنده الیزابت گیلبرت میگوید: “نیمه گمشده هر فرد مهمترین شخصی است که انسان در زندگی خود با او ملاقات میکند”. او معتقد است نیمه گمشده ذهن با همسر متفاوت است. گیلبرت همچنین میافزاید: “نیمه گمشده دیوارهای قلب و ذهن شخص را در هم مینوردد و ممکن است برای مدت کوتاهی با شخص همراهی کند، اما به هر روی لایههایی از وجود فرد را نمایان میسازد”.
پس همانطور که می بینید نیمه ی گمشده مفهومی افسانه و برگرفته از داستان است.
نیمه ی گمشده ی من کجاست
تلاش برای پیدا کردن نیمه گمشده، نیمه کاملکننده و تلاش برای کامل شدن یک ایده اشتباه و رایج است که بیشتر از هر چیز در تربیت اشتباه به ارث رسیده است. متأسفانه هیچ کس قرار نیست ما را کامل کند ما با نقصهایمان باقی خواهیم ماند مگر اینکه بخواهیم آنها را بهخاطر خودمان اصلاح کنیم.
برای اینکه آدم بهتری باشیم هیچ کس نمیتواند بجز خود ما تلاش کند. در واقع این یک تلاش فردی است. ما با دیگران ارتباط برقرار نمیکنیم تا کامل شویم ما در کنار دیگران فقط میتوانیم بیشتر یاد بگیریم و بیشتر تجربه کنیم.
هیچ کس نمیتواند کافی باشد. شما در موارد زیادی ضعیف و ناتوان هستید. تصورایدهآلی که از یکدیگر دارید معمولاً با شکست مواجه میشود چون اشتباهات و خطاها اجتنابناپذیرند. پس بهتر است تصویر آرمانی و کامل شریک زندگیتان را تغییر بدهید. او واقعاً کامل و بینقص نیست. در عین حال شما نباید شریک زندگیتان را بهخاطر اینکه کامل نیست متهم کنید و لازم نیست ضعفهای شریک رابطه را بیشتر از آنچه هست ببینید.
یکی از رایج ترین باور های نادرست و محدود کننده در بین مردم باور به یک نیمه ی گمشده ی منحصر به فرد است؛ یعنی تصور می کنند تنها یک فرد در دنیا وجود دارد که می تواند نیمه ی گمشده و شریک زندگی آن ها باشد.
در حقیقت افراد زیادی در دنیا وجود دارند که می توانند معشوق شما و شریک زندگیتان باشند. پس نیمه ی گمشده ی منحصر به فردی وجود ندارد و برای پیدا کردن آن باید ابتدا به شناخت و درک درستی از خود برسید.
هر زمان که با فردی مناسب آشنا شده و عاشق او شوید، این فرد تبدیل به نیمه گمشده ی شما می شود و زندگی شادی را با یکدیگر تجربه خواهید کرد.
نیمه ی گمشده ی شما ویژگی های زیر را دارد:
- او باید شما را کامل کند: اگر ویژگی به خصوصی در شما وجود دارد او باید ویژگی شخصیتی کامل کننده ی شما را داشته باشد. مثلا اگر شما فردی آرام و بی سر و صدا هستید بهتر است نیمه ی گمشده ی تان فردی پر شور و پر سر و صدا باشد.
- سلیقه ها و علایق مشترک دارید: علاقه ها و دلبستگی های مشترک باعث پایداری رابطه و صمیمیت می شو پس بهتر است بیشتر علایق و سلیقه های شما مشابه و مشترک باشد.
- اعتقادات مشابه: مسیر زندگی با اعتقادات و باورها شکل می گیرد. اگر بخواهید زندگی پایداری با نیمه ی گمشده ی خود داشته باشید باید مسیر شما یکسان باشد و در نتیجه باید باورها و اعتقادات مشابه داشته باشید.
- صفات بد قابل تحمل: هیچ کس کامل نیست. یافتن کسی که از هر نظر بی عیب و نقص باشد تنها در داستان ها و افسانه ها اتفاق می افتد! اما باید کسی را پیدا کنید که اشتباهات و خصوصیات اخلاقی بد او برای شما تحمل پذیر باشد زیرا در غیر این صورت خیلی زود نارضایتی زندگی مشترکتان را تهدید خواهد کرد.
- باید او را دوست داشته باشید: این مورد در نگاه اول بسیار منطقی به نظر می رسد اما بهتر است بدانید که بسیاری از روابط تنها به دلیل احساس تنهایی و تسکین غم و اندوه آغاز می شود. افراد زیادی وجود دارند که فقط به دنبال ایجاد رابطه و ازدواج هستند و عشق و علاقه ای نسبت به طرف مقابلشان در وجودشان یافت نمی شود. نتیجه ی چنین روابطی زندگی مشترک ناموفق و جدایی خواهد بود.
- هر دو شما می توانید اشتباهاتتان را بپذیرید: حتی رابطه نیمه های گمشده هم ممکن است دچار پستی و بلندی شود. ولی نیمه های گمشده واقعی کسانی هستند که حاضرند برای سلامت رابطه شان از غرور خود کم کنند. تا زمانی که هر دو شما قدرت پذیرفتن اشتباهاتتان را داشته باشید و بتوانید بخاطر آن عذرخواهی کنید، می توانید نیمه گمشده هم باشید.
- نیمه گمشده شما کسی است که برای انجام هر کاری انتخاب اول شماست.
دیدگاه ها