متقاعد کردن همسر
در این مقاله با عنوان متقاعد کردن همسر درباره ی موضوعات روانشناسی متقاعد سازی، روشهای جذب و متقاعد کردن دیگران، روش های تاثیرگذاری بر دیگران، چگونه دیگران را قانع کنیم، چگونه دیگران را مجاب کنیم، راههای تسلط بر دیگران، قانع کردن همسر می باشد.
روانشناسی متقاعد سازی
۱․ عمل متقابل (Reciprocity)
ما همیشه میخواهیم لطف دیگران را جبران کنیم و در دِین کسی نباشیم. فرض کنیم امروز روز تولدتان است. من هم برای شما یک هدیه خریدهام تا تولدتان را تبریک گفته باشم. با این حساب، شما نمیخواهید در روز تولد من، برایم یک هدیه بخرید؟ حتماً جواب شما مثبت است. مهم هم نیست که هدیه من را دوست داشتهاید یا نه. عمل متقابل یک اصل است که در تمام جوامع بشری یافت میشود و میتواند در متقاعدسازی اطرافیان نیز تاثیر زیادی داشته باشد.
۲․ تعهد و یکپارچگی (Commitment & Consistency)
ما معمولاً به انتخابهای قبلی خود پایبند میمانیم و تصمیمهای جدیدمان با آنها همخوانی دارند. چرا؟ خب، چون دوست نداریم در نگاه خودمان یا بقیه به عنوان یک انسان دورو شناخته شویم. بنابراین وقتی که موضع خود را در مورد چیزی مشخص کردیم، دیگر به سختی نظر خود را عوض خواهیم کرد. تکنیک پا لای در کاملاً بر اساس این اصل متقاعدسازی عمل میکند. در این تکنیک، شما ابتدا یک درخواست کوچک از مشتری میکنید و بعد از گرفتن جواب مثبت، درخواست اصلی خود را مطرح میکنید.
۳․ مدرک اجتماعی (Social Proof)
این اصل ساده است: بقیه آن را تائید میکنند، پس حتماً خوب است. این ایده دیگر آنقدر در فضای آنلاین عادی شده که هر روز در سایتهای مختلف با آن روبرو هستیم. سایتهایی که به ما میگویند در حال حاضر چه تعداد مشتری دارند، نظرات مثبت مشتریان خود را با ما به اشتراک میگذارند و برندهای بزرگی را معرفی میکنند که مشتری آنها هستند. تمام این تکنیک های فروش بر اساس این اصل شکل گرفتهاند.
حتی خود شما هم تحت تاثیر این اصل هستید: اگر گروهی از آدمها را ببینید که به آسمان نگاه میکنند، واکنش شما چه خواهد بود؟ بله، شما هم به آسمان نگاه خوهید کرد.
۴․ علاقهمندی (Liking)
ما، به شدت، تحت تاثیر فردی هستیم که دوستش داریم و معمولاً نظرات او را به راحتی قبول میکنیم. حالا این فرد میتواند یک دوست نزدیک و صمیمی باشد، یا یک ستاره سینمایی که ما سبک لباس پوشیدنش را تقلید میکنیم. این اصل دقیقاً توضیح میدهد که چرا بازاریابی دهان به دهان تا این حد موثر است.
۵․ قدرت و اعتبار (Authority)
اگر قبول کنید که کسی در کاری تبحر دارد و از شما بیشتر میداند، راحتتر حرفهایش را قبول خواهید کرد و به او اعتماد میکنید. اصل قدرت در همهجا حضور دارد و همان دلیلی است که یک دانشآموز به حرف معلم خود گوش میدهد، یک سرباز به حرف مافوق خود و یک کودک به حرف والدین خود. در بازاریابی نیز از این اصل بسیار استفاده میشود. برای اینکه بفهمید چگونه، به زمانی فکر کنید که یک دندانپزشک، به شما خمیردندانی را پیشنهاد میدهد.
۶․ کمیابی (Scarcity)
ما همیشه جذب چیزهایی میشویم که انحصاری هستند و سخت به دست میآیند. اقتصاد جهانی به کل بر پایه اصل کمیابی کار میکند. طلا ارزشمند است چون کمیاب است. پول هم همینطور. کمیابی است که ارزش چیزها را مشخص میکند. کسب و کارهای ایرانی بیشتر از هر اصل دیگری، کمیابی را در بازاریابی خود به کار میگیرند. منظور من آن زمانی است که شما متوجه میشوید برای دریافت ۲۰% تخفیف، فقط یک روز فرصت دارید.
۷․ یگانگی (Unity)
داشتن یک حس هویّت مشترک میتواند در متقاعدسازی مخاطب تاثیر بسزایی داشته باشد. این جدیدترین اصلی است که چالدینی به لیست اصول خود اضافه کرده است و به ما توضیح داده که منظور از آن، شباهتهای ساده نیست، بلکه زمانی است که ارزشهای افراد با هم همخوانی دارند. یعنی وقتی که مخاطب به خود بگوید “اون هم یکی از ماست”، نه وقتی که بگوید “او هم شبیه ماست”.
روشهای جذب و متقاعد کردن دیگران
مخاطب خودشان را می شناسند
آدم خوش سر و زبان مخاطب خودش را مثل کف دستش می شناسد و از این شناخت برای صحبت کردن به زبان او استفاده می کند. اگر بداند طرفش خجالتی است با لحنی آرام سر صحبت را باز می کند و اگر بداند مخاطبش پر جنب و جوش و قاطی پاتی است، پرحرارت سخن می راند. موقع گفتگو هر کسی قلق خودش را دارد و به کار گیری ظرافت در این راه باعث خواهد شد حرف هایتان راهی به گوش دیگران پیدا کند.
با آدم ها اتصال برقرار می کنند
اگر مردم بدانند شما چه جور آدمی هستید، امکان اینکه حرفی را ازتان قبول کنند و شما بتوانید آنها را متقاعد کنید، خیلی بیشتر است. تحقیقاتی در همین زمینه در دانشگاه استنفورد برگزار شد و از دانشجویان خواسته شد تا در سر کلاس با یکدیگر به توافقاتی برسند. ابتدا، بدون ارائه هیچ گونه دستورالعملی، دانشجویان موفق شدند در ۵۵ درصد از مذاکرات به توافق برسند. اما پس از اینکه به دانشجویان گفته شد قبل از هر گونه مذاکره، پیش زمینه ای از شخصیت خود را به طرف مقابل ارائه دهید، این میزان به ۹۰ درصد افزایش پیدا کرد.
نکته ی کلیدی در اینجا این است که از گیر افتادن در پس و پیش بحث خودداری کنید. کسی که دارید باهاش صحبت می کنید یک آدمیزاد است، نه یک حریف یا سیبل تیراندازی. فارغ از اینکه محتوای گفتگوی تان تا چه حد متقاعدکننده باشد، اگر نتوانید با طرف مقابل یک رابطه ی آدمیزادی تشکیل بدهید، حرفتان هیچ اثری در او نخواهد داشت.
سعی نمی کنند حرفشان را زورکی به کرسی بنشانند
آدم هایی که راز متقاعد کردن دیگران و اصول تاثیرگذاری را خوب می دانند، اهل زورتپان کردن نظراتشان در حلق دیگران نیستند، در عوض با آرامش و اعتماد به نفس، پرده از روی ایده هایشان برمی دارند. حرفی که قرار باشد به زور داد و قال به کرسی بنشیند مفت نمی ارزد. شیوه ی «الان حالی ات می کنم حق با کیه» در بهترین حالت باعث جیم شدن طرف مقابل خواهد شد.
آدم خوش سر و زبان در گفتگو زیاده خواه نیست. حواسش هست که برای حفظ جایگاه فتیله ی خود را بالا نکشد، چرا که می داند زیرک بودن در این است که در دراز مدت قلب آدم ها را تسخیر کنی، نه اینکه با بحث کردن فتیله پیچشان کنی. اگر در بحثی بودید که بالا گرفت، سعی کنید اعتماد به نفس خودتان را حفظ کنید اما آرامش تان را از دست ندهید. عجول نباشید و لجاجت را کنار بگذارید. مطمئن باشید که اگر ایده تان واقعا خوب است، کافی است به دیگران وقت بدهید تا آن را به درستی درک کنند.
مثل موش ترسو نیستند
طرف دیگر بوم این است که ایده ی خودتان را با ترس و لرز به صورت سؤالی مطرح کنید یا طوری آن را بیان کنید که انگار مستلزم تأیید دیگران است. اگر آدم خجالتی ای هستید سعی کنید ایده هایتان را به شکل خبری و یا «دانستنی های جالب» بیان کنید تا مخاطب تان را به فکر فرو ببرد. شاخ و برگ های اضافی را هم از حرف هایتان هرس کنید. کجای «به نظر من» یا «امکانش هست که» باعث خواهد شد حرف های شما ترغیب کننده تر به نظر برسند؟
زبان بدن
اگر می خواهید موقع صحبت کردن ذهن آدم ها را درگیر خودتان بکنید، بد نیست از حرکات و حالات بدن و لحن صدای خود آگاه باشید. استفاده کردن از لحن مشتاقانه، باز کردن دست ها از یکدیگر، حفظ ارتباط چشمی و متمایل کردن بدن به سمت فردی که دارد صحبت می کند، همگی از مثال های زبان بدن مثبت به شمار می روند. زبان بدن مثل زیرنویسی برای حرف های شما عمل می کنند. اگر این زیرنویس با صحبت هایتان هماهنگ باشد، شنونده مجذوب صحبت کردن شما خواهد شد و حرف هایتان راحت تر متقاعدش خواهند کرد. پس یکی از رازهای خوش سر و زبانی این است که «چگونه گفتن از چه چیزی گفتن مهم تر است».
روش های تاثیرگذاری بر دیگران
– وقت شناس باشید
کسی که برای اولین بار با شما ملاقات می کند هیچ علاقه ای به شنیدن عذر و بهانه های دیر آمدن شما ندارد. برنامه ریزی کنید که چند دقیقه زودتر در محل حاضر باشید. کمی وقت برای ترافیک احتمالی یا اشتباه در مسیر کنار بگذارید. زود رسیدن خیلی بهتر از دیر رسیدن با سری افکنده است و این اولین قدم برای تاثیر خوب اولیه است.
– لبخند بزنید
قیافه های جدی و خشک ترسناکند. لبخند بزنید. این لبخند برایتان تبلیغ خواهد بود. البته برای احتیاط باید یادآوری کنیم لبخندی که دائمی باشد قیافه را شبیه دلقک های خوشحالی که از همه چیز زندگی راضی هستند می کند. پس فقط گهگاه و به موقع لبخند بزنید. مثلا درست لحظه مواجهه با آدم ها یا گاهی که به جمله ای می رسد که قابل تایید است و قبول دارید.
همینطورکه سر تکان می دهید لبخند بزنید تا تاکیدتان را بیشتر کند و دوست داشتنی تر شوید یا وقتی طرف دارد از خودش حرف می زند این کار را بکنید. لبخند خداحافظی را هم هیچ وقت یادتان نرود. اگر یادتان رفت یعنی فاتحه همه لبخندها و همه زحمات را خوانده اید. لب هاتان را کمی بکشید، جوری که روی صورتتان دیده شود نه فقط توی دلتان و جوری که خودتان بدانید. فقط اگر عروسی در دلتان راه افتاده کمی لب ها را جمع تر کنید.
– خودتان باشید، راحت باشید
اگر احساس ناراحتی کنید یا معذب باشید، طرف مقابل هم عصبی می شود و آن برداشت اشتباه شکل می گیرد. اگر آرام و مطمئن باشید، او هم احساس راحتی می کند و همه چیز مهیای تاثیر خوب شما بر او می شود.
– خوب لباس بپوشید
البته درست است که این روزها لباس پوشیدن در محل کار بسیار راحت شده است، اما برای گذاشتن تاثیر، باید روی لباس پوشیدنتان دقت ویژه داشته باشید. لباستان را باید با تناسب محلی که می روید و افرادی که با آنها ملاقات دارید انتخاب کنید. لازم نیست حتماً از لباسهای گران و مارک دار استفاده کنید، اما حفظ تمیزی و مرتب بودن لباس مهم است.
– فردیت و شخصیت
خبر خوب این است که شما معمولا می توانید بدون اینکه از کسی تقلید کنید یا فردیت خود را از دست بدهید، تاثیرگذار باشید. بله، برای تاثیرگذاری باید هماهنگ باشید. همه اینها به این موضوع برمی گردد که با موقعیت مورد نظر هماهنگ شوید. اگر ملاقات شما کاری است، لباس رسمی بپوشید. در یک مراسم رسمی، لباس مخصوص بپوشید و متناسب ودرخور همان موقعیت، فردیت خود را نشان دهید.
– کمی اتوکشیده باشید
همانقدر که شما در این روزهای اولی شروع ترم ظاهربین هستید، دیگران هم هستند. پس قبل رفتن به دانشگاه یک نگاه در آینه به خودتان بیندازید. اگرچه شما با پوشیدن دمپایی قرمز پلاستیکی احساس رهایی از دغدغه های پوچ مادی می کنید اما لااقل تا زمانی که دیگران فرصت شناختن شما را نداشته اند، دمپایی ها را زیر تختتان بگذارید تا وقتش برسد.
مطمئن باشید هیچ کس سراغشان نخواهد رفت! به قیافه تان برسید ولی دانشگاه را با سالن عروسی اشتباه نگیرید. یادتان باشد کسی سراغ آدم ژولیده پولیده نمی رود و از داشتن رفیقی اینچنینی به خود نمی بالد.
بعدترها که کارتان بالا گرفت و اعتباری کسب کردید، اگر خواستید ژولیدگی را به یکی از ویژگی های برجسته تان تبدیل کنید و دمپایی بپوشید تا قبل از یکی، دو ترم هنوز اغلب دانشجوها طبیعی اند و کفش می پوشند، طبیعی باشید.
– همیشه نباشید
نظر شما خیر است، درست اما گدای رابطه که نیستید، هستید؟ اگر نیستید باید بدانید تندرویدر تایید و زیاده موافقت کردن و از خود اراده و نظری نداشتن باعث می شود طرف فکر کند گدای محبت و دوستی هستید یا از آنهایی هستید که با هر که بنشینید شکلش می شوید. بنابراین حسابی رویتان نمی کند.
یادتان باشد کسی حوصله گداها را ندارد. فوق فوقش برای آرامش وجدان هر از گاهی که جلوی چشمشان بودید لقمه نان محبتی بهتان بدهند اما دائمی نخواهد بود. جوری جدیت و قاطعیت و مصمم بودن نشان بدهید که آدم ها گمان کنند شخصیت تان محکم و شکل گرفته و مستقل است؛ مثلا هر جا که گفتند، راهتان را نکشید دنبالشان. گاهی بگویید کار دارید و نمی توانید. یا بگویید قرار دیگری دارید که یعنی برای شما دوست و رفیق ریخته!
چگونه دیگران را قانع کنیم
درخواستتون رو رُک مطرح کنین
تحقیقی که در ژورنال بررسیهای روانشناسی اجتماعی منتشر شده به نتیجه رسیده که درخواستی که در ابتدای گفتوگو مطرح شده احتمال بیشتری برای پذیرفته شدن داره، در مقابل درخواستی که در انتها مطرح شده. تاسیگ-ادواردز میگه “درخواستتون رو به جای اینکه در آخر بحث بیان کنین از اول مطرح کنین…ممکنه فرد مقابل خسته شده باشه یا درخواستی از خود شما مدنظرش باشه”
از احساس گناه به نفع خودتون استفاده کنین
طبق یک تحقیق در دانشگاه استنفورد مردم از رد کردن درخواستهای متوالی یک نفر احساس گناه میکنن. “اگه کسی درخواستتون رو رد کرد، و شما بعدا با درخواست متفاوتی پیش اون فرد میرین احتمال بیشتری وجود داره که با درخواستتون موافقت کنه، شاید به خاطر احساس گناه یا حس اینکه دفعه اول شما رو ناامید کردن.”
کلمات درست را انتخاب کنین
محققان بریتانیایی کشف کردن که زبان برای درخواست کردن اهمیت زیادی داره. در نتیجه اگه کسی در ابتدا پاسخ منفی بده یا بگه “علاقهای ندارم” و در ادامه بپرسه که “میخواین در مورد … هم فکر کنین؟” یا “میخواین از … استفاده کنین؟” این طرز استفاده از زبان احتمال اینکه فرد جواب مثبت رو بیشتر میکنه. این محققان میگن: “اگه در مورد اراده فردی برای انجام دادن یا امتحان کردن چیزی صحبت میکنین پس روی شخصیتشون تمرکز کردین نه روی علاقهشون”.
چگونه دیگران را مجاب کنیم
۱ـ با توقعات مثبت به وضعیت نزدیک شو.
ممکن است تصور کنی این پیشنهاد تا حدی مشخص است، همانطور که یکنفر هم در یکی از همایشها به این مسئله اشاره کرد و گفت: ”این امری منطقی است. خودمان اینرا میدانیم.“ در جواب او به حرف پدرم اشاره کردم و گفتم: ”صرفاً برای اینکه چیزی منطقی است، به این معنا نیست که متداول است.“
آیا تا بهحال برای طرح یک مسئله به سراغ کسی رفتهای در حالیکه داری فکر میکنی: ”این وقت تلف کردن است. هرگز اینرا تأیید نمیکند.“ اگر تو اعتقاد نداشته باشی که پیشنهادت شانس موفقیت دارد، دیگران چطور ممکن است اعتقاد داشته باشند؟ زمانی آیزنهاور گفت: ”آدمهای بدبین هرگز در هیچ جنگی برنده نمیشوند.“ خوشبینانه حرفت را بزن. من میدانم که ارزشمند است. در اینصورت میتوانی دل و جرأت داشته باشی که کسی را مجاب کنی.
۲ ـ پیشبینی کن و دلیل مخالفت را برزبان بیاور.
سعی کن بفهمی چرا ممکن است نه بشنوی و برآورد کن که چرا ممکن است روی تو را زمین بزنند. سپس خودت قبل از آنان علت را بیان کن. اگر تو نظریاتت را با مورد اعتراض و مخالفت آنان شروع نکنی، حتی به حرفت گوش هم نمیکنند. منتظر نوبت خود برای حرف زدن میمانند تا بگویند چرا توصیهات عملی نیست. اگر پیشبینی کرده باشی که ممکن است علت مخالفت آنان کسر بودجه باشد، فکر کن کلماتی که میخواهی بعداً بر زبان بیاوری، بهتر است چه باشد: ”ممکن است بگوئید بودجه کافی ندارید، اما اگر ده دقیقه به حرف من گوش بدهید، میتوانم بگویم چطور میتوانیم مبلغ هزینه شده را در سه هفته اول پسانداز کنیم.“
۳ ـ نظریهات را شمارهگذاری و مستند کن.
مربی هنر سخنوری من در دبیرستان همیشه میگفت: ”مهارت و کاردانی شما از طریق شیوه تفکرتان مورد قضاوت قرار میگیرد. تو ممکن است در مورد موضوعی که آنرا ارائه میدهی بسیار پرآوازه باشی، اما اگر بحث و استدلالت از روی نظم و ترتیب نباشد، شنوندگان نتیجهگیری میکنند که تو نمیدانی راجع به چه صحبت میکنی.
راحتترین و سریعترین راه برای قانونمند بودن نظریه تو، شمارهگذاری آن است. مثلاً میگوئید سه دلیل وجود دارد که چرا این مورد ارزش دارد: ”اول اینکه، دوم آنکه … و…“ شمارهگذاری باعث میشود مطالب گفته شده واقعی بهنظر برسد، نه اینکه بهمنزله عقیدهای باشد که تحمیل کننده است. از این گذشته، شنوندگان موردی را که با نظام و ساختاری مشخص بیان شده است، بهتر میفهمند و آنرا به خاطر میسپارند.
من یاد گرفتهام مهمترین راه برای ارسال پیام دنبال کردن این الگوست که: نظریه خودت را بیان کنی و مثال بزنی. مثالها حکم کار مضاعف را دارند. شنوندگان، مثالهائی را که به مطالب مربوط است، به خاطر میسپارند. مثالها میتوانند اثبات کنند که آنچه را پیشنهاد میکنی، مفید است.
۴ ـ نیازهای آنان را در نظر بگیر و به زمان خودشان با آنها حرف بزن.
از بهکار بردن کلمهٔ ”من“ خودداری کن، مانند: ”بهنظر من، رختکن خیلی بهدرد کارمندها میخورد.“ مردم بابت استدلال تو کاری انجام نمیدهند. آنان برای خاطر خودشان کاری را انجام میدهند. پل هارلن کولینز در زمینه ارتباط والد و فرزند یکی دو پیشنهاد خوب و مفید ارائه داده و گفته است: ”بهترین روش برای واداشتن نوجوان به پارو کردن برفهای راه ورودی خانه و… این است که اجازه بدهید از ماشین استفاده کند.“ و ”اگر میخواهید طریق شمردن را به بچهها یاد دهید، به او پول توجیبی بدهید.“
از خودت سئوال کن مهمترین چیز برای فردی که سعی داری او را مجاب کنی، چیست؟ پول، امنیت، شهرت و اعتبار، مقام یا قدرت؟ سعی کن بفهمی طرح تو چگونه به نفع او تمام میشود و سپس آن فایده را بهنظر او برسان. اگر شهرت و اعتبار برایش مهم است که مثلاً چطور در این زمینه پیشرو قافله باشد، در اینصورت تأکید کن او اولین نفری خواهد بود که این طرح خوب را پیاده میکند و عمل پیشگامانه او برای سالهای آتی هم معیار به شمار خواهد رفت.
۵ ـ آنان را تحریک کن پیشنهاد تو را امتحان کنند.
رالف والدو امرسون متوجه شده بود که: ”آگاهی از اینکه چطور باید پیشنهاد داد، خود هنری قابل یادگیری است.“ این مسئله در مورد مجاب کردن هم صدق میکند. اگر بخواهی مردم را متقاعد کنی که متوجه حکمت استدلال تو بشوند، ممکن است روی تو را زمین بزنند، چون هیچکس دوست ندارد دلیل و برهان به زور از گلویش پائین برود. هدف این است که با سئوالات و حرفهایتان آنان را هم بهطور فعالانه درگیر کنی تا متوجه منظور تو بشوند.
به محض اینکه بتوانند طرح را مجسم کنند، از حالت بیاعتنائی و حال و هدای مقاومت بیرون میآیند و نظریه تو را بهعنوان معاملهای انجامشدنی در نظر میآورند.
راههای تسلط بر دیگران
یکی از راههای تأثیر گذاری، کنترل و بهره برداری از دیگران، مهارت قدرت ذهنی و چگونگی استفاده از آن است.
معمولاً به منظور دستیابی به این اهداف از دو راه پیش می روند:
الف) استفاده از احساسات و برانگیخته کردن عواطف مردم
ب) تلقین و تشویق بر عقاید و باورهای جدید
اهداف اصلی رهبران این فرقه: ۱) در اختیار داشتن نیروی انسانی ۲) تسلط بر اوضاع روزمره ۳) کسب ثروت
عوامل لازمه برای در اختیار داشتن نیروی انسانی: اختلال، فقر، تورم، عدم امنیت، عدم ثبات روابط عاطفی، حربه هایی جدید که به مغز هیچ کس خطور نکند، اعاده و عدم استقلال (مادی و معنوی)
این افراد با استفاده و ایجاد عوامل فوق بسته به نوع جامعه تحت سلطه، با قدرت و مهارت ذهنی خود پیش می روند، که البته همگی آنها در ظاهر در ذهن مردم به نام اصلاحات و بازسازی جامعه تداعی می شوند.
ایجاد رعب و عدم امنیت، اولین مقدّمه برای مطیع ساختن افراد زیر سلطه است.
قانع کردن همسر
« سخن » ، وسیله وابزاری است که انسان ها را به یکدیگر مرتبط نموده وافکار درونی خود را به هم منتقل میکنند . این سخن گاهی موجب آرامش یکدیگر وکسب محبت نسبت به هم می شود ، گاهی هم به تعبیر علی (ع) تیری به سوی مقابل می باشد و او را زخمی می کند .
علی (ع) :رُبِّ کَلَامٍ کَلَّامٌ. «بسا سخنی که بسیار زخم زننده است » .
در روابط زناشویی ، نوع سخن گفتن و به چه لحنی گفته شود ، در تحکیم زندگی، بسیار مۆثر است . زن و مرد می بایست با توجه به ویژگی های جنسیتی در صحبت کردن با همسر خود دقت نماید .
بسیاری از اوقات زن یا مرد بدون توجه به ویژگی وحساسیت روحی وروانی جنسیتی ، با همسرش در مورد موضوعی سخن می گوید ودر کمال تعجب مشاهده می کند که همسرش برآشفته شده وعکس العمل منفی از خود بروز می دهد و با تعجب به همسرش به تندی می گوید :« من که چیزی نگفتم تو این جور برآشفته شده ای !!!» . این سۆال طرف مقابل را بیشتر عصبانی کرده واز این که همسرش او را درک نمی کند ، رنجیده خاطر می شود .
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
دیدگاه ها