درمان وسواس در انتخاب همسر
این مقاله در مورد درمان وسواس در ازدواج، وسواس فکری در ازدواج، وسواس فکری در انتخاب همسر، دودلی در ازدواج، دودلی در تصمیم گیری، درمان قطعی وسواس فکری می باشد.
درمان وسواس در ازدواج
در زیر نگاهی داریم به ملاک های ازدواج :
1. ملاکهای اصلی:
منظور از این ملاک ها، ملاکهایی هستند که دوام و استمرار زندگی و پیوند عاطفی بین زن و شوهر را فراهم میکنند و رضایت و خوشبختی را به دنبال دارند که عبارتند از:
الف) اصالت خانوادگی:
اصالت خانوادگی، یعنی: والدین مشخص و معین داشته باشند و سیستم خانواده دچار مشکل نباشد و رابطه بین والدین و اعضای خانواده به حدی باشد که اعضا دچار اختلالات روانی نباشند.
شما با تحقیق کامل از وضعیت خانوادگی دختر از چگونگی تعامل و ارتباط والدین و فرزندان، به خصوص برادران آن دختر با هم دیگر و در کوچه و خیابان، مطلع شوید.
ب) پایبندی به دین و ارزشهای اسلامی:
پیامبر اسلام (ص) به شخصی که میخواست ازدواج کند فرمود: «علیک بذات الدین؛ بر تو باد بر این که همسر دیندار بگیری».
بنابراین پایبندی به ارزشهای اسلامی به عنوان نقاط مثبت، همانند قانون و مقررات زندگی در کنار یکدیگر است و به مرد و زن حدود و اختیارات مختص به خود را اعطا میکند.
ج) مشترک بودن در صفات و ویژگیهای شخصیتی:
آگاهی از انتظارات، نیازها، علاقهها، سطح استقلال فکری و اقتصادی و فرهنگی از جمله عوامل تعیین کننده و خوشبخت کننده است. شما با سؤالاتی چند از تمام امور فوق (انتظارات، نیازها و…) مطلع میشوید و طرف مقابلتان را از تمام امور بالا آگاه میکنید؛ برای نمونه شما با این سؤال که انتظارتان از من به عنوان همسر آینده چیست؟ یا در زندگی شخصی چه علاقههایی دارید (موسیقی، رفت و آمد با دوستان، درس خواندن و…).
د) اخلاق نیکو:
اخلاق خوب از ویژگیهای لازم و اساسی برای همسر است. منظور از اخلاق خوب تنها خندهرویی و خوش خلقی نیست؛ بلکه به معنای داشتن اخلاق اسلامی داشتن و پاک نمودن نفس و تهذیب آن است؛ پیامبر (ص) فرمودند: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوّجه و إن لم تفعلوا تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر؛ با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید! اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد».
2. ملاکهای فرعی:
این ملاکها به این دلیل فرعی میباشند که بعضی از آنها بعد از ازدواج به مرور زمان کمرنگ میشوند و بعضی ملاکهای دیگر را طرفین میتوانند با کنار آمدن، از ایجاد خلل در روابط زناشویی جلوگیری کنند.
این ملاکها عبارتند از:
الف) زیبایی:
زیبایی امری نسبی است و یک امر کاملاً شخصی است و ترکیب اجزاء صورت و چگونگی چینش اجزاء به فرد نوعی زیبایی میدهد که این صفت از اهمیت خاصی برخوردار است؛ ولی به مرور زمان بعد از ازدواج کمرنگ میشود.
ب) سن:
محدوده سنی در مرد و زن باید همسطح باشد و یا مرد حداکثر ۵ سال از زن بزرگتر باشد.
ج) تحصیلات:
دانش و رشته تحصیلی تأثیر چندانی بر روابط زناشویی ندارد؛ مگر این که محتوای دانش، پیرامون موضوعاتی چون: مهارتهای زندگی، برقراری ارتباط و…، باشد که باید به صورت مستمر زن و شوهر یاد بگیرند که چگونه، چه زمانی و کجا احساسات، انتظارات و…، خود را با یکدیگر مطرح کنند. دانش مذکور لزومی به داشن مدرک ندارد؛ بلکه آموختن و به کارگیری آن مهم است.
د) قد و وزن:
تناسب قد و وزن زن و شوهر و در صورت امکان، هم قد بودن یا بلند بودن قد مرد از زن، در حد مناسب، یکی از فاکتورهای نسبتاً مهم است؛ اما نکته مهم آن است که وزن، قابل تغییر است و بنابر این مرد باید با این آگاهی و تحقیق درباره استعداد چاقی داشتن یا نداشتن در خانواده همسر آینده، با او ازدواج کند.
وسواس فکری در ازدواج
وسواس یک اختلال کلی است که دارای محتواها و حوزههای متفاوت است . این گونه نیست که فرد فقط در انتخاب همسر دچار وسواس گردد و در سایر انتخابها یا حوزههای رفتاری دیگر دچار دودلی و تردید نگردد . یکی از ویژگیهای افراد مبتلا به وسواس فکری کمالگرایی منفی یا تمامیتخواهی میباشد. این افراد استانداردهای افراطی و بعضاً غیر قابل حصول در انتخابهای خود دارند ، مثلا برای انتخاب همسر آن قدر ملاک و معیار میتراشند که هیچ مصداق بیرونی برای آنان یافت نمیشود.
وسواس فکری ریشه در اضطراب بالای فرد دارد. فرد مبتلا این گونه میاندیشد که آرامش و عدم اضطراب فقط در انتخاب دختر ایدهآل است.
آن ها دارای تفکر دو قطبی سیاه و سفید هستند . نمیتوانند به انتخابهای خاکستری دل خوش نمایند .اگر مورد وی فقط در یکی از ملاکها از حد استاندارد و ایدهآلش کم تر باشد، کافی است که از خیر انتخاب اولیه خود بگذرند.
فرد تمامیتخواه به انتخابهای نصف و نیمه رضایت نمیدهد . همواره تا پایان عمر در جست و جوی ایده آلهای ذهنی خود میباشد .غافل از آن که گل بیعیب (بیخار) خداست . همه گلهای این جهان عیبها و خوارهای ریز و درشت دارند.
این افراد به شدت از عدم تأیید دیگران در هراسند . از این که به خاطر انتخابشان مورد نقد و انتقاد قرار گیرند، مضطرب میگردند. دوست دارند انتخابی کنند که همه به آن ها به به بگویند .
فرد تمامیتخواه از عزت نفس پایین برخوردار است . به این جهت به دنبال والاها میگردد که از این طریق سر پوشی بر عزت نفس اندک و احیاناً عقده حقارت خود نهد.
این افراد ارزشمندیشان بیرونی است . افراد بیرونی هستند که بر روی ایشان و رفتارهای شان قیمت گذاری میکنند .فردی که ارزشمندیاش درونی است ،زیاد در پی بَه بَه یا اَه اَه مردم نیست . اگر خود به ارزش چیزی پی ببرد، فارغ از نظر مثبت یا منفی مردم به آن دست مییازد.
افراد خود ارزشمند ملاکهای انتخاب همسر را معمولاً روی ۶۰ یا ۷۰ میبندند . اگر ملاکهای اصلی و عمومی انتخاب همسر را در کنار ملاکهای اختصاصی به صورت نسبی تأمین گردد، به انتخاب قطعی دست میزنند. قطعا بعد از انتخابقطعی برخی بر او خرده میگیرند و به خاطر انتخابش مورد ملامت و سرزنش قرار میدهند، ولی خم به ابرو نمیآورد و بیتوجه به حرفهای دیگران به بقای زندگی مشترک خود میاندیشد.
قرار نیست همسر بنده در همان ابتدای کار دارای نمره ۱۰۰ یا ۹۰ باشد، بلکه میتوان به مرور زمان به ارتقای نمرات ۶۰ یا ۷۰ همسر همت گمارد.
افراد خود ارزشمند و غیر کمالگرا معمولا ازدواج را آن قدر بزرگ و بغرنج نمینمایند که برای صحت صد درصدی انتخابشان دچار وسواس و دو دلی گردند. این فرد احتمال میدهد که شاید انتخابش پس از مدتی اشتباه از آب درآید و صمیمانه و مردانه تاوان آن را میپردازد.
او در مرحله انتخاب اولیه به جمعبندی نظر خود و عده بسیار محدودی از محارم و آشنایان و کارشناسان میپردازد . پس از انتخاب غیر وسواسگونه پشیمانی یا دو دلی به خود راه نمیدهد.
او در حد متعادل میکوشد تا ریسک انتخابش را به صفر برساند .حال اگر نشد یا خدا نخواست دیگر جای نگرانی یا خود خوری نیست. پاسخ بالا در راستای سوال شما بود . اگر احساس کردید که نشانه های وسواس در انتخاب در شما وجود دارد، در صورت تمایل راهکارهای درمانی را می توانید از این طریق دریافت کنید .
وسواس فکری در انتخاب همسر
مشکل شما همان طوری که خودتان هم اشاره کردهاید این است که در زمینه انتخاب همسر ریز بین شدهاید؛ یعنی نقاط ضعف ریز طرف برایتان بزرگ جلوه میکند و به همین خاطر ردش میکنید؛ به عبارت دیگر عیب گیر شدهاید، در صورتی که نقاط ضعف ریز که نقش کمی در زندگی مشترک دارد، نباید ملاک رد و قبول در انتخاب همسر باشد. پس روش شما در زمینه انتخاب همسر نادرست است وگرنه با یکی از موارد قبلی ازدواج میکردید.
شما برای خلاصی از وضعیت باید روش خود، در انتخاب همسر را اصلاح کنید و بر اساس روش صحیح منطقی پیش بروید. راه صحیح ان است که ملاکهای خود را به دو دسته تقسیم کنید: اصلی و ترجیحی. ملاکهای اصلی آنهایی است که نمیشود از آنها گذشت؛ مثل تناسبهای فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری و خانوادگی، و ملاکهای ترجیحی آنهایی است که اگر باشد بهتر است؛ ولی اگر هم نبود زندگی خراب نمیشود. مثل زیبایی زیادِ طرف مقابل.
بعد از این تقسیم، بنا بگذارید که در زمان خواستگاری اگر ملاکهای اصلی در طرف بود، در زمینه ملاکهای ترجیحی تا جایی که میشود کوتاه بیایید.
اگر هم میترسید که در زمینه ملاکها دچار وسواس شوید و احیاناً موارد ریز را اصلی ببینید، میتوانید درباره موارد مشکوک، از کمک فکری اطرافیان یا مشاور بهره بگیرید تا از سخت گیری بیجا در امان بمانید.
پس تنها راه رها شدن از عیب گیری و ایدهآل گرایی، ان است که بر اساس روش درست حرکت کنید که پافشاری بر ملاکات اصلی، و در صورت لزوم، کوتاه آمدن از ملاکات ترجیحی است و این همان روشی است که اگر انجامش داده بودید تا به حال خیلی وقت بود که ازدواج کرده بودید.
شاید بگویید: اگر از موارد ترجیحی کوتاه بیایم چه تضمینی هست که زندگیم خراب نشود و به مشکل نخورم؟ جوابش این است که توافق و تفاهم صددرصدی پیدا نمیشود و چارهای نیست جز اینکه موارد ریز اختلاف با کوتاه آمدن و پذیرش طرف مقابل حل شود تا زندگی لطمه نخورد و این همان کاری است که عمده متاهلها انجامش میدهند و زندگی خوبی هم دارند.
خلاصه اینکه اگر این طور پیش بروید، میتوانید ازدواج کنید؛ اما اگر روشتان را عوض نکنید و همین طور ادامه دهید، از دو حال خارج نیست یا اینکه مجرد خواهید ماند یا اینکه به خاطر خستگی بالاخره موردی را قبول میکنید که در زمینه ملاکات اصلی مشکل دارد و در نتیجه یا زندگیتان خراب میشود یا مجبور میشوید یک عمر زندگی تلخ را تحمل کنید.
دودلی در ازدواج
دوست داشتن بعدا ایجاد می شود
برخی از افراد به نظر می رسد که تفاهم بسیار زیادی با هم دارند و به دلیل همین تفاهم به آنها پیشنهاد می شود که با هم ازدواج کنند. اما با وجود تفاهم زیادی که با هم دارن، علاقه ای میانشان نیست یا بهتر است بگوییم برای یکدیگر جذاب نیستند و به هم کشش ندارند. معمولا به این افراد توصیه می شود که ازدواج کنند تا پس از ازدواج علاقه و محبت بین آنها ایجاد شود. اما واقعیت این است که اگر علاقه و محبتی بین دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد، با ازدواج هم آن علاقه ایجاد نخواهد شد.
اگر کشش جنسی وجود نداشته باشد، اگر تمایل هیجانی برای با هم بودن نداشته باشید و اگر دلتان برای هم نتپد، یک جای کار می لنگد و حتی اگر درست عین در و تخته هم با یکدیگر جور شوید، باز بعد از مدتی همدیگر را دلزده می کنید چون عشق و جذابیت چسب های رابطه زوج ها هستند و در صورت نبودنشان رابطه از هم می پاشد. در بسیاری از ازدواج های بین خویشاوندان یا ازدواج هایی که توسط پدر و مادر ترتیب داده می شود می توانیم این اشتباه را مشاهده کنیم. درست است که تفاهم در ازدواج لازم است. اما کافی نیست. ازدواج زمانی به سامانی موفق خواهد رسید که سه عنصر علاقه، تعهد و تفاهم همزمان با هم وجود داشته باشد.
دودلی در تصمیم گیری
ما هر روزه با چند راهیهایی مواجه میشویم که مجبوریم یک راه را انتخاب کنیم. اینکه کدام راه را انتخاب کنیم تا به نتیجهی مطلوبی برسیم، بستگی به نوع تصمیم گیری ما دارد.بنابراین تصمیمگیری درست اهمیت بسیاری در نزیک شدن به موفقیت دارد. در این مقاله با معرفی ۷ مرحله سعی بر آن است تا راه درست تصمیمگیری را بیان کنیم. بدون شک فرآیند تصمیمگیری با تمرین بسیار و کسب دانش و تجربه امکان پذیر است.
تعیین مهلت
در مقابل تصمیمگیری، تردید و دودلی است که به کائنات اجازه میدهیم تا به جای ما تصمیم بگیرد و آنچه را که میتوانستیم به کام خود تغییر دهیم را برخلافش برای ما رغم زند. بنابراین باید برای هر تصمیم مهمی یک ضربالاجلی قرار دهیم، یک زمان مشخص برای تصمیمگیری تا کاری را که از خودمان برمیآید تا دیر نشده خودمان انجامش دهیم.
کشف حقایق و کسب دانش
تصمیمگیری آگاهانه بهتر از پرتاب کردن تیر در تاریکی است! بنابراین کشف حقایق دنیای پیرامون و کسب دانش برای پرتاب بهتر تیر یا به عبارتی منجر شدن تصمیمگیری به موفقیت، لازم و راهگشا میباشد.
هنگامی که در مرحلهی تحقیق در مورد یک تصمیم هستید، ممکن است مجبور شوید تحقیق را از سر بگیرید و این عمل را بارها تکرار کنید. هنگامی که زیاد بر جزئیات حقایق متمرکز شدید، حقیقت یابی را متوقف کنید. چرا که قرار نیست تا ابد شما در مرحله تصمیمگیری بمانید و به مرحله عملیاتی و اجرای طرح نرسید. ریز شدن بیش از حد در جزئیات، شما را بیشتر به نقطه آغاز برمیگرداند و عملا از تصمیم گیری خسته میشوید.
جمع آوری ورودیهای مرتبط
برای آنکه تصمیم شما اجرایی شود، اگر نیاز به افراد دیگری دارید، شما باید از چشم انداز آنها برای تصمیمگیری بهترتان، مطلع باشید. اگر از این مرحله صرف نظر کنید، آن افراد خود را صاحب نظر در تصمیمگیری نمیبینند و نتیجه آن خروجی قابل قبولی نخواهد داشت. بنابراین سایر افراد را به عنوان دیگر ورودیهای فرآیند تصمیمگیری درست انتخاب کنید و از نظرات آنها بهرهمند شوید. همچنین ممکن است از سایر افراد برای عملی کردن تصمیمتان استفاده نمایید. شما برای آنکه خروجی تصمیمتان درست اجرا شود، باید از روند اجرایی افراد آگاه شوید تا خللی در اجرای تصمیم ایجاد نگردد.
درمان قطعی وسواس فکری
برای این که بتوانید با وسواس خود مقابله کنید ابتدا باید بدانید که اختلال وسواس فکری- عملی چگونه به وجود می آید؟
بیشتر اوقات افکاری که باعث نگرانی افراد مبتلا به وسواس می شود با باورها و ارزش های آنها در تقابل است . مثلاً یک مادر دلسوز می ترسد که مبادا به فرزندش آسیبی برساند . به طور کلی هرچه بیشتر سعی کنید در باره چیزی فکر نکنید، در نهایت بیشتر به آن فکر خواهید کرد. می توانید همین حالا این را امتحان کنید: سعی کنید به مدت ۶۰ ثانیه به یک فیل صورتی فکر نکنید! به احتمال زیاد اولین چیزی که به ذهن شما می آید آن چیزی است که سعی می کنید به آن فکر نکنید؛ یعنی یک فیل صورتی . زمانی که آدم ها در می یابند که نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، به فکر راه حل های دیگری برای کاهش اضطراب می افتند و ممکن است کارهایی مانند شستن زیاد دست ها را انجام دهند. این کارها معمولاً اضطراب آنها را کاهش می دهد. فقط مشکل این جاست که رهایی از اضطراب موقتی است . خیلی زود شرایط به گونه ای می شود که آنها باید آن عمل را بیشتر و بیشتر انجام دهند تا حال شان بهتر شود و این عمل خیلی زود به یک رفتار وسواسی تبدیل می شود.
درمان رفتار شناختی؛ روشی برای درمان وسواس
یکی از روش های درمان وسواس، درمان رفتاری شناختی است.
هدف این روش درمانی این است که فرد یاد بگیرد اضطراب خود را بدون انجام رفتارهای وسواسی کنترل کند . در این درمان شما راهبردهایی نظیر تمرین های آرام سازی و شیوه های تفکر را که باعث کاهش اضطراب می شوند یاد خواهید گرفت . هم چنین در این نوع درمان می آموزید که اگر به جای اجتناب از افکارتان با آنها مواجه شوید، آن ها کنار می روند. درمان گرتان به شما کمک می کند با چیزهایی که بیشتر از همه از آن ها می ترسید به تدریج روبه رو شوید تا بالاخره زمانی فرا برسد که بتوانید ترس تان را بدون انجام رفتارهای وسواسی مهار کنید . این درمان معمولاً حدود ۲۰ جلسه طول می کشد. حتی برای افرادی که علائم وسواس شدیدتری دارند ممکن است تعداد جلسات درمانی افزایش یابد.
آیا دارو راه حل خوبی است؟
داروهایی که بیشترین اثربخشی را در درمان اختلال وسواس فکری – عملی دارد، در واقع سطح شیمیایی سروتونین را در مغز افزایش می دهد. هرچند بسیاری از بیماران با دارو بهبود قابل ملاحظه ای پیدا می کنند، اما در اغلب موارد علایم بیماری با قطع دارو، عود می کند. به همین دلیل بهتر است همیشه درمان شناختی – رفتاری با دارودرمانی همراه باشد. برای برخی بیماران ترکیب دارودرمانی و شناخت درمانی بهترین نتایج را به بار می آورد. البته همانطور که می دانید در یک رابطه درمانی موثر، بخش عظیمی از اثربخشی درمان منوط به همکاری بیمار است.معمولاً در اوایل درمان، اضطراب درمان جو به شدت افزایش می یابد و مدام به این فکر می کند که آیا درمان اثربخش خواهد بود یاخیر؟ درمانگر راه های جدیدی برای مقابله با اضطراب به فرد می آموزد و به او یاد می دهد چطور با چیزهایی که از آن ها می ترسد روبه رو شود . از او خواسته می شود مهارت هایی را که در جلسات می آموزد، بین جلسات تمرین کند . اگر تمرین هایی را که درمان گر توصیه می کند بین جلسات انجام بدهد و درمان را تکمیل کند، به نتیجه مطلوب خواهد رسید.
سلامت نیوز: خداحافظی با وسواس
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
مطالب مرتبط:
دیدگاه ها