no-img
نوین اطلس

اعتماد دوباره - نوین اطلس


نوین اطلس
مطالب ویژه
اطلاعیه

ادامه مطلب

اعتماد دوباره
امتیاز 4.00 ( 1 رای )
zip
دی ۲۵, ۱۳۹۶

اعتماد دوباره


این مطلب در مورد اعتماد از بین رفته، درمان خیانت همسر، راهکارهایی برای درمان خیانت زناشویی، بهبود رابطه بعد از خیانت، بعد از خیانت همسر چه کنیم، بازگشت به زندگی بعد از خیانت زن، خیانت زناشویی علل و درمان، چگونه اعتماد از دست رفته را برگردانیم؟ می باشد.

اعتماد از بین رفته

در اینجا به راههای بازسازی اعتماد از دست رفته میپردازیم.

قدم اول:بپذیرید که این کار زمان بر خواهد بود.
بسته به شدت خطا و اشتباه طرف مقابل و اینکه چگونه به این وسیله صدمه دیده اید ،بازسازی اعتماد ماهها،سالها و یا شاید بیشتر،زمان خواهد برد.

اگر شریک زندگیتان شما را با جملات تحکم آمیزی چون ” تو باید این کا ر را میکردی”مقصر جلوه میدهد،این یک پرچم قرمز است که او ضربه ای که خورده اید رادرک نمیکند یا بهبود شرایط روحی شما را در اولویت قرار نمیدهد.

التیام بخشیدن به غم یا دیگر احساساتی که در شما ایجاد شده ،تمام وقت شما را که به ان نیاز دارید میگیرد،اما هدف نهایی رسیدن به پایان است.

قدم دوم:به دنبال یک توجیه و عذرخواهی واقعی بگردید:
اگر شریک زندگیتان تخلف کرده است او به شما یک عذرخواهی بدهکار است.عذرخواهی واقعی دارای شرایطی است و اینطور آغاز میشود که:”من متاسفم ،من…”نه اینکه گفته شود:”من متاسفم ،تو….مثلا اینکه گفته شود “من متاسفم تو دیوانه ای” .چون از این طریق انگشت اتهام دوباره به سوی شما گرفته میشود.و اینطور هم نباشد که گفته شود “من متاسفم ولی….. “مانند این جمله ” من متاسفم ولی فقط این یکبار بود .”

اگر شما با یک عذرخواهی مواجه میشوید که سعی دارد حق را به جانب خود بداند ویا نوعی عذرخواهی است که شما را مقصر جلوه میدهد یا احساسات شما را نادیده میگیرد مثلا بیان این جمله که”چیزی است که شده ،انقدر هم بد نیست!”در واقع شما عذرخواهی درستی دریافت نکرده اید.مانند این است شما یک چیز سست مانند چتر ساحل به دست اورده اید که به آسانی فرو خواهد ریخت و نمیتوان روی آن حساب کرد.

کوتاه اینکه یک عذرخواهی درست شامل قبول مسئولیت ،اظهار صحیح پشیمانی ،فهمیدن و درک اینکه شما چرا صدمه دیده اید و قول دادن دادن برای ترمیم و جبران اشتباه خواهد بود.

قدم سوم:دلایل و شواهدی که برای قابل اطمینان و پیش بینی پذیر بودن رابطه تان دارید جمع اوری کنید
تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۵ انجام شد نشان داد که سه فاکتور درایجاد اعتماد بین روابط زوجین دخالت دارد:قابلیت پیش بینی،قابلیت اطمینان و اعتقاد.

در گام پنجم درباره اعتقاد بیشتر خواهیم گفت نه از نوع مذهبی بلکه از نوع اعتقاد و صمیمیت در بین زوجین.قبل از آن ما باید قابلیت پیش بینی و اطمینان را پایه ریزی کنیم.این برای کمک به شریک متضررلازم است تا دوباره حس کنترل خود را بازیابد.

دلیلی که برای قابلیت اطمینان و پیش بینی بودن به کار میرود این گونه به دست می آید که طرف شما با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف که میتواند مرموز و خودخواه باشد اما در مقابل،بی آلایش و مهربان بودن را انتخاب کند.

نوع و مشخصات این موقعیتها مهم نیست بلکه موضوع اساسی این است که انتظارات برآورده شود .نباید این موارد را فقط برای آزمودن پنهانی شریک خود قرار دهید .با یکدیگر در مورد انتظارات و تصمیمات خود صحبت کنید.انتظارات و استاندارها برای اینکه به نتیجه برسند باید مورد بحث قرار بگیرند.

گام چهارم:بر روی زمان حال و اینجا تمرکز کنید.
اگر اشتباه کرده اید ،ممکن است تمام تلاش خود را به کار ببرید اما فقط به نظر نمیرسد که برای بازسازی اعتماد کافی باشد.

شاید مورد شما مشابه این نوع است که وقتی به خود دقیق میشوید آماده افکار فراوان منفی یا نگرانی هستید .نشخوار فکری، منفی بودن وتکرار افکار درباره گذشته است. زمانی که نگرانی منفی است تکرار افکار در باره آنچه در اینده ممکن است اتفاق بیفتد نیز صورت میگیرد.این یک هاله ای از گذشته یا آینده ای محتمل است که بارها تکرار میشود بدون اینکه راه حلی در پی داشته باشد.

درمان خیانت همسر

بعد از افشای خیانت ، همسران چه در پیش‌رو دارند؟ آیا توانایی آن را دارندکه از خیانت
چشم بپوشند و به زندگی مشترک ادامه دهند؟ آیا می‌توانند دوباره به یکدیگر اعتماد کنند؟ آیا رنج‌های روحی آنان شفا
خواهد یافت؟ با اینکه درمانگران بر این باورند که خیانت زناشویی یکی از دشوارترین مسائل به شمار می‌آید، پاسخ
این پرسش‌ها آری است، به شرط اینکه هر یک از همسران بخواهد صادقانه به خود و همسرش نظر بیفکند و
مهارت‌های لازم برای شناخت و ارزیابی این بحران مشقت‌بار را کسب کند.

با توجه به پژوهش‌های انجام شده دربارۀ خیانت، کارشناسان سه مرحلۀ درمان برای خیانت در نظر گرفته‌اند:

۱ گردباد عاطفی:
شامل هیجان‌های منفی و واکنش‌های ضدونقیض همسر آسیب‌دیده و همسر پیمان‌شکن است.

۲ دست و پنجه نرم‌کردن با مسئله: شامل تصمیم‌گیری دربارۀ حفظ ازدواج (ماندن) یا جدایی است.

۳ بازسازی رابطه: اگر همسران، هر دو تصمیم به ادامۀ زندگی داشته باشند، این مرحله شامل اعتمادسازی و برقراری صمیمیت
از دست رفته است.

در مرحلۀ گردباد عاطفی که بلافاصله بعد از افشای خیانت است، همسران دچار بی‌نظمی عاطفی، جسمانی و شوک می‌شوند.
این ضربۀ روحی باعث تغییرات فیزیولوژیک در سیستم اعصاب و ایجاد برانگیختگی شدید می‌گردد که فرد را دچار اضطراب، بی‌قراری
و حتی بی‌خوابی می‌کند.
همسر آسیب‌دیده در حالی‌که از همسر پیمان‌شکن خشمگین است، در درون احساس شرم، افسردگی، ناتوانی و قربانی شدن دارد.

او خود را درهم شکسته، بی‌ارزش و متفاوت از تصویری که از خود داشته، می‌بیند.
عزت نفس و اعتماد به نفس همسر آسیب‌دیده از بین می‌رود و گاهی ایمان مذهبی و حس ذاتی او دربارۀ
عدالت و انصاف در دنیا دستخوش شک و تردید می‌شود.
افکار وسواسی، فکر و خیال و دلمشغولی دربارۀ جزئیات خیانت میل افراطی به کنترل و زیر نظر گرفتن همسر
پیمان‌شکن، توانایی کارکردن و آرامش را از او سلب می‌کند.
حتی ممکن است همسران درگیر خیانت برای کاهش اضطراب و تسکین این درد خود، به سیگار، مواد مخدر یا
الکل روی آورند.
در حالیکه بخشی از وجود همسر آسیب‌دیده می‌خواهد فریاد بزند و به دنیا اعلام کند که چه بلایی سرش آمده،
احساس شرمساری و حقارتی که به وی دست می‌دهد باعث می‌شود خاموشی و تنهایی را برگزیند.

سردرگمی در مورد علنی‌کردن قضیه برای فرزندان و اطرافیان وجود دارد.
همسر آسیب‌دیده از خود می‌پرسد: با وجود اینکه همدردی و دلسوزی فرزندانم را می‌خواهم، آیا عاقلانه است این حقیقت زشت
را به آنها بگویم؟ نکند فرزندانم از ازدواج بیزار شوند یا آنها هم به روابط نامشروع کشیده شوند؟ از چه
کسی کمک بگیرم؟ والدین خودم یا والدین همسرم؟ در بسیاری مواقع، حس انتقام و خشم و عدم تعادل روحی همسر
آسیب دیده، به علنی ساختن خیانت درگیری فیزیکی، آبروریزی و عواقب زیانبار می‌انجامد.

همسر پیمان‌شکن نیز احساسات ضدونقیض را تجربه می‌کند؛ از سویی چشم‌پوشی از صمیمیت و هیجانی که رابطۀ فرازناشویی ایجاد
کرده دشوار می‌نماید و از سوی دیگر احساس گناه، مسئولیت و بیزاری از خود در مقابل هم قرار می‌گیرند و
همسر پیمان‌شکن را دستخوش تعارض و اضطراب می‌کنند.
تفکراتی از این دست که «امکان ندارد روابط من و همسرم به‌صورت دلخواه دربیاید، همسر و فرزندانم مرا نخواهند بخشید،
به عنوان پدر یا مادر چه الگویی برای فرزندانم هستم، فردی خلافکار و بی‌ارزش هستم»، فرد پیمان‌شکن را به سوی
انزوا و افسردگی می‌کشاند و حتی ممکن است بیش از پیش به روابط فرازناشویی پناه ببرد.

راهکارهایی برای درمان خیانت زناشویی

۱ افکار و هیجانات منفی و متناقص که هر دو دستخوش آن هستید، پاسخی عادی و همگانی است. تمامی همسرانی که به این مشکل گرفتار شده‌اند، درد و رنج مشابهی را تجربه کرده‌اند. پس به هیچ وجه احمق و متزلزل نیستند.
2 اگر علائم افسردگی دارید، فکر و خیال و اضطراب، آرامش و توان کار کردن را از شما سلب کرده، مراجعه به روان‌پزشک و دارودرمانی از اقدامات ضروری به شمار می‌آید.
3 تصمیم‌گیری دربارۀ ادامۀ زندگی یا جدایی را به تعویق بیندازید. بدون نتیجه‌گیری دربارۀ آینده صبر کنید تا آرامش نسبی را به دست آورید. ویران‌کردن آشیانه‌ای که ساخته‌اید و پشت‌کردن به زندگی مشترک، آسان‌ترین راه برای فرار از این مشکل است. اما افراد مسئولیت‌پذیر و باشهامت در بازسازی پایه‌های فروریخته تلاش می‌کنند.
4 افشای این موضوع برای اطرافیان، به‌ویژه فرزندان، نه تنها سودی ندارد، بلکه زیانبار است و اوضاع را پیچیده‌تر و دشوارتر می‌کند و به حس خشم و نفرت شما دامن می‌زند. انتخاب معقول در این موقعیت بحرانی آن است که با یک درمانگر متخصص مشورت کنید؛ کسی که بی طرف است و می‌تواند بدون قضاوت به شما کمک کند تا از پریشان حالی دربیایید.
5 خشم و رنجش همسر آسیب‌دیده کاملاً عادی است و همسر پیمان‌شکن نباید انتظار داشته باشد که علائم این بحران روانی، خیلی زود از بین برود. هیچ فرمول معجزه‌آسایی برای کاهش زمان درمان وجود ندارد. تنها گذر از این تجربه و بردباری همسر پیمان‌شکن می‌تواند کمک‌کننده باشد.
6 شور و هیجانی که به علت رابطۀ فرازناشویی به پیمان‌شکن دست می‌دهد، دارای نفوذ و قدرتی سرمست کننده است، اما یادتان باشد آنچه برای شما (همسر پیمان‌شکن) عمیقاً ارزش دارد، خود معشوق نیست، بلکه حال و هوایی است که معشوق ایجاد کرده است. به عبارتی دیگر، آنچه شما به دنبالش هستید، پیداکردن جانشینی برای همسرتان نیست، بلکه ایجاد تغییر در احساس واقعی نسبت به خودتان است. شما اکنون در گردباد عواطف هستید و تا وقتی گردوخاک فروننشیند، نمی‌توانید دورنمای زندگی خود را به وضوح ببینید و خوب را از بد تشخیص دهید.
7 منصف باشید، هر کدام از شما باید در مورد این خطا مسئولیت‌پذیر باشید. هر دو باید سعی کنید تا با آن بخش از وجودتان که موجب شکل‌گیری رابطۀ فرازناشویی شده روبه‌رو گشته و به نحوی آن را تغییر دهید. البته این به آن معنا نیست که هر دو نفر به یک نسبت مسئول رابطۀ فرازناشویی است، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند دیگری را به گمراهی بکشاند.

بهبود رابطه بعد از خیانت

جبران فرآیندی است زمانبر از طرفی فرآیند است نه یک کار و از طرف دیگر زمان لازم دارد تا نتیجه مطلوب به دست بیاید؛ به همین خاطر داشتن صبر و حوصله از سوی دو طرف لازم است حوصله برای اینکه همسری که خطا کرده بتواند اقدامات تازه خود را عملی سازد و نیز همسری که در این میان آسیب دیده بتواند به تدریج دلخوری های شدید گذشته را فراموش کند.

گردنه این مسیر: نباید در این مرحله انتقام را با جبران اشتباه گرفت در انتقام فرد آسیب دیده دست به اعمالی می زند تا به اصطلاح دل خود را خنک کند و این اعمال به طور معمول تأثیرات منفی و مخربی در پی دارد؛ اما در جبران، فردی که آسیب زده دست به اعمالی می زند تا از لطمات عملی که انجام داده بکاهد که این اعمال تأثیراتی مثبت داشته و در راستای سازندگی هستند.

اصلاح
تا اینجای مسیر، تکیه اصلی بر کاستن عوارض خطای پیشین بود؛ اینکه چه مراحلی باید طی شود تا آسیبی که وارد شده التیام یابد و رابطه همسران از آن حالت بحرانی خارج شده و به ثباتی نسبی برسد اگر قرار به توقف در این مرحله باشد، لذت رابطه و با هم بودن کم شده و آینده رابطه با مخاطراتی همراه خواهد بود مرحله بعد، اصلاح مسیر حرکت در آینده است به این معنی که همسران و به ویژه همسر خطا کار باید روشی متفاوت از قبل برای برخورد با مشکلات و مسائل زندگی در پیش گرفته و رفتارهای جدیدی را در ارتباط با موضوعات خطرساز در پیش بگیرد. مشاهده برخوردهای جدید در روبه رویی با مسائل مشابه پیشین می تواند این اطمینان را در خانواده نوپایه وجود آورد که مسیر را درست طی می کنند.

بعد از خیانت همسر چه کنیم

هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی وجود ندارد که همسرتان دوباره خیانت نکند. هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی هم نیست که شما تا آخر با هم بمانید. همچنین، هیچ ضمانتی هم نیست که همسرتان دوباره خیانت کند! همینطور ضمانتی برای برهم خوردن دوباره رابطه‌تان وجود ندارد.

این واقعیت همه زندگی‌ها و روابط است. پیش‌بینی آنها تقریباً غیرممکن است.

این احتمال وجود دارد که وقتی عاشق همسرتان شدید و شما دو نفر زندگی‌تان را شروع کردید، هیچ وقت حدس نمی‌زدید که بخواهد به شما خیانت کند. شاید نگرانی‌ها و دغدغه‌های خودتان را داشته‌اید اما احتمال اینکه فکر کرده باشید همسرتان خیانت کند بسیار کم است.

بااینحال او اینکار را کرد!

حالا، اگر تصمیم دارید که اعتماد از دست رفته را دوباره بسازید و رابطه‌تان را ترمیم کنید، ممکن است ذهنتان مملو از ترس‌ شکسته شدن دوباره دلتان و خیانت دوباره همسرتان باشد. این ترس‌ها قابل درک هستند و ممکن است سر راه ساختن دوباره رابطه‌تان قرار گیرند.

موضوع گیج‌کننده‌ای است.

دلتان نمی‌خواهد دروغ بشنوید و دوباره بخاطر خیانت صدمه ببینید و می‌دانید که باید محتاط باشید. این احتیاط ممکن است شما را از رفتن به استقبال التیام رابطه و رشد آن که برای نجات رابطه‌تان مهم است، عقب بکشاند.

به نظر می‌رسد در عین اینکه یک قدم به جلو برمی‌دارید، چندین قدم به عقب می‌روید.

اگر راه قابل‌اطمینانی بود که می‌فهمیدید همسرتان واقعاً به شما راست می‌گوید و واقعاً تغییر کرده است یا نه خیلی خوب بود.

اما هیچ راهی وجود ندارد.

اما، می‌توانید عاقل و هوشیار باشید و درعین حال احتیاطی که شما را عقب نگه می‌دارد را رها کنید. می‌توانید به نشانه‌هایی که در همسرتان، خودتان و رابطه‌تان می‌بینید خوب دقت کنید چون به شما کمک می‌کنند بهترین تصمیم را برای آینده‌تان بگیرید.

بازگشت به زندگی بعد از خیانت زن

اگر حس می کنید همسرتان از کارش پشیمان است و دوست دارید زندگی تان را ادامه دهید، به این نکات توجه کنید:

می‌توانید بگذرید؟ اگر این اتفاق تنها یک بار در زندگی شما پیش آمده و هیچ سابقه‌ای در گذشته شما ندارد، احتمال این‌که بتوانید زندگی‌تان را ترمیم کنید و بعد از مدتی تلاش به شرایط عادی برگردید، کم نیست. خیانت موضوعی نیست که به سادگی بتوان از کنارش گذشت اما شما می‌توانید امیدوار باشید همسری که عمیقا از این موضوع ناراحت است، به خاطر سابقه درخشان زندگی‌تان از این اشتباه بگذرد.

آیا هر دو مایلید به زندگی مشترک ادامه دهید؟ همیشه خیانت موضوعی بسیار دردناک است. برای یک زوج ساده نیست که بعد از خیانت کنار هم بمانند. آنها باید بنشینند و در مورد احساسساتشان صادقانه صحبت کنند و تا جای ممکن از خشونت بپرهیزند.

چرا!: اولین چیزی که باید درک کنید این است که خیانت به همسر معمولاً نشاندهنده این است که مشکلی در رابطه یا ازدواج شما وجود دارد.هدفتان باید این باشد که مشکل را پیدا کنید تا وقتی شما و همسرتان از شوک اولیه این مشکل گذشتید، بتوانید تصمیم بگیرید که چطور می‌توانید مشکل را برطرف کنید.

خودتان را قضاوت نکنید: خودتان را سرزنش نکنید و مورد قضاوت قرار ندهید. شما پس از این ماجرا دچار احساسات متناقضی خواهید شد. ترس، خشم، انتقام، شک، بی‌اعتمادی، احساس حماقت و… از مواردی هستند که ممکن است به سمت شما هجوم بیاورند. به‌خود زمان دهید که از پس این احساسات بر بیایید و تصمیم درست را بگیرید. زندگی مشترک‌تان را با این احساسات مورد قضاوت قرار ندهید و پیش از آن‌که از پس این تناقضات بر بیایید در مورد ماندن یا رفتن تصمیم نگیرید.

با یکدیگر صحبت کنید: به حرف های هم خوب گوش دهید و میان حرف دیگری نپرید. به هم احترام بگذارید و اجازه دهید مسایل کاملا روشن شود. فهمیدن به معنی پذیرفتن نیست. احساساتی مانند عصبانیت، شرم، ترس و گریه طبیعی بوده و جزو روندی است که باید طی شود. سعی کنید احساساتتان را بدون بی احترامی به هم و خشونت لفظی یا جسمی یا تهدید به ترک طرف مقابل بیان کنید. اگر قادر نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید از یک روان شناس کمک بگیرید.

اگر مدتی به ‌خود زمان داده‌اید و مشاوره و دیگر راهکار‌ها را هم امتحان کرده‌اید اما فکر می‌کنید دیگر نمی‌توانید در این رابطه بمانید باید به برخی موضوعات توجه کنید. منابع مالی، شرایط خانوادگی و اجتماعی خود را بررسی کنید. آیا زمان مناسبی برای جدایی است؟

به تردید پایان دهید: هر سوالی که دوست دارید از او بپرسید. او موظف است تمامی ابهامات شما را برطرف کند و به سوالات‌تان پاسخ دهد. او باید اشتباهی که مرتکب شده را بپذیرد و درصورت خواست همسرش، به تمامی سوالات او در این مورد پاسخ گوید و دست از پنهان‌کردن حقیقت بردارد.

نکته: قلم و کاغذ بردارید و احساسات‌تان را بنویسید. هر آنچه در دل دارید و نمی‌توانید به زبان بیاورید، هر آنچه احساس می‌کنید بر سر زندگی‌تان آمده و هر تصمیمی که فکر می‌کنید با گرفتنش آرام می‌شوید را بنویسید و سپس قلم را کنار بگذارید.

مشکلات را فریاد نزنید: پیش از آنکه به خانواده یا دوستان‌تان در این مورد بگویید خوب فکر کنید. شاید شما پس از مدتی تصمیم بگیرید این زندگی را حفظ کنید و آگاهی دیگران در مورد اتفاقی که در زندگی‌تان افتاده، می‌تواند قضاوت‌شان را تا مدت‌ها نسبت به همسرتان تغییر دهد و این موضوع می‌تواند زندگی شما را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کرده و کینه‌ای نسبت به همسرتان ایجاد کند.

خیانت زناشویی علل و درمان

در اینجا این سۆال مطرح می شود که آیا پیمان شکنی به واقع مرگ ارتباط زوجین است؟ آیا خیانت، یک بیماری لاعلاج است که چاره ای به جز طلاق ندارد؟ آیا پیمان شکنی درمان هم دارد؟

در پاسخ به این پرسشها باید گفت، درست است که پیمان شکنی، نقض یک طرفه ی تعهدات متقابل زناشویی است که برخی آسیبهای روانی را هم برای زوج موردِ خیانت واقع شده به همراه می آورد، اما این مطلب به آن معنا نیست که پیمان شکنی، پایان قطعی یک زندگی مشترک است. نگاهی بر دستاوردهای روانشناسی بالینی نشان می دهد که امروزه بسیاری از زوج درمانگران معتقدند که تقریباً دو سوم از زوجهایی که به دلیل پیمان شکنی دچار آسیب در ارتباط شده اند، می توانند با طی یک دوره درمان به بهبودی قابل قبولی دست یابند. البته اینکه آیا یک فردی که به اعتماد وی خیانت شده، بتواند بعد از پیمان شکنی همسر خود مجدداً به وی اعتماد کند و به زندگی مشترک با او ادامه دهد به عوامل بسیاری بستگی دارد مانند نظام ارزشهای فردی، توانایی وی در عفو و گذشت، و اینکه آیا فردی که مرتکب پیمان شکنی شده است، واقعاً خواستار جلب اعتماد مجدد همسر خود می باشد یا خیر. در این راستا راهکارهای درمانی مختلفی نیز شناخته شده و به کار گرفته می شوند که از جمله معروفترین آنها، گذشت درمانی و درمان شناختی رفتاری (CBT) می باشد.

کاهش اعتماد پس از خیانت
از طرف دیگر، زوجی که در گذشته مرتکب خیانت شده و در حال حاضر، تصمیم به تلاش برای از سرگیری یک ارتباط سالم و وفادارانه با همسر خود دارد، بایستی متوجه این مسئله باشد که عمده ترین آسیبی که در این قبیل موارد به همسر وارد می شود، کاهش شدید اعتماد او است. بدیهی است، زمانی که فردی اعتمادش را نسبت به کسی از دست می دهد، جلب مجدد اعتماد وی مشکل نه، بلکه بسیار مشکل می شود اما مسلماً غیر ممکن نمی شود. بنابراین همسرانی که از پیمان شکنی خود پشیمان می شوند می توانند با بهره گیری از راهنمایی متخصصان و استفاده از برخی راهکارها برای بازسازی اعتماد از دست رفته همسرشان نسبت به خود، تلاش نمایند.

راهکارهای بازسازی اعتماد پس از خیانت
بازسازی اعتماد، تنها جلب اعتماد همسر به شیوه ی کلامی و یا رفتاری نیست، بلکه علاوه بر اینها موارد شامل جلب اعتماد عاطفی آنهاست که معمولاً دشوارترین بخش بازسازی اعتماد است

نمونه ای از برخی راهکارهای بازسازی اعتماد در زیر ارائه شده است:

**سعی در برقراری ارتباط بیشتر با همسر، ضمن احترام به شرایط وی در برخورداری از آمادگی لازم برای از سر گرفتن مجدد رابطه.

** اختصاص وقت بیشتر برای درک همسر و همدلی کردن با وی. همدلی یعنی نگاه کردن به موضوعات و قضایا از دیدگاه فردی دیگر. همدلی با همسر، فرصت لازم را برای جایگزین کردن احساس امنیت به جای ترس و بی اعتمادی فراهم می کند.

** صداقت در روابط. صداقت همیشه به بازگرداندن اعتماد کمک می کند. به خصوص زمانی که همسر متوجه حساسیت شما برای صداقت در روابط متقابلتان می شود.

چگونه اعتماد از دست رفته را برگردانیم؟

مسلما، وجود اعتماد میان هر زن و شوهری، می‌تواند مهمترین رکن ایجاد یک رابطه‌ی‌ صمیمانه، رضایت بخش و پایدار میان آنان باشد.

از این رو گذشته و حال فعلی هریک از زوجین می‌تواند ایجاد کننده اعتماد میان آنان باشد. لذا همواره همگی ما(چه زن و چه مرد) در شرایط امتحان و آزمون قرار گرفته و به نوعی نسبت به یکدیگر(از جمله اعضای خانواده و همسر خود) امتحان پس می‌دهیم. مطمئناً افرادی مورد اعتماد خانواده خود قرار می‌گیرند که از چنین آزمون‌هایی با موفقیت بیرون آمده باشند؛ زیرا ما بطور مسلم، به کسانی اعتماد می‌کنیم که قبلاً هم به آنان اعتماد کرده باشیم.

لذا اگر از امتحان و آزمون گذشته خود، سربلند بیرون نیامده باشیم، در آن صورت خیلی سخت می‌شود که اطرافیان نسبت به ما اعتماد کافی را داشته باشند.

مانند این خانم که متاسفانه در گذشته و دوران مجردی خود، اشتباهاتی داشته و با جنس مخالف خود رابطه برقرار کرده است، ولی اشتباه بزرگتری که بعد از آن انجام داده، این است که خطاهای گذشته خود را به خیال اینکه باید همه چیز را به همسرش بگوید، گفته است و همین عامل باعث شده تا همسرش نسبت به او بداخلاقی کند و دیگر اعتمادی به او نداشته باشد.

امّا آیا واقعا صادقانه بودن با همسر، یعنی این است که باید همه چیز از جمله خطاهای گذشته خود را به همسر گفت؟ آن هم به چه قیمتی؟ آیا به قیمت از دست رفتن آرامش، رضایت و اعتماد همسر نسبت به خود، می‌توان دست به افشاگری خود زد؟

فارغ از اینکه همسر ایشان قبل از عقد و یا بعد از آن، متوجه خطاهای گذشته همسر خود شده است، این خانم، حتی با اظهار پشیمانی و توبه هم، نباید از گذشته خود به همسر خود چیزی می‌گفت؛ زیرا مهم‌ترین رکن رابطه که اعتماد طرفینی است از بین خواهد رفت و مسلما چنین زوجی نمی‌توانند به راحتی زندگی عاشقانه، رضایت بخش و پایداری را تجربه کنند.

بنابراین اگر امکان فهمیدن موضوع(یعنی خطاهای گذشته) از راه دیگری برای همسر وجود ندارد، نباید فرد با گفتن حقیقت به همسر خود، این آرامش و اعتماد در زندگی زناشویی خود را از بین ببرد و از طرفی گفتن گناه به دیگری(در صورتی که راه دیگری برای پی بردن نیست)، خود گناهی دیگر است؛ امام رضا(علیه‌السلام) از پیغمبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند: «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَهِ یَعْدِلُ سَبْعِینَ حَسَنَهً وَ الْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَهِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه؛ پنهان داشتن حسنه، برابر هفتاد حسنه است و فاش ‏کننده گناه مخذول(خوار شده) است و نهان‏ کننده آن آمرزیده است.»

یا در روایت دیگری آمده است که «إنَّ التَّوبهَ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ تَعالَی أفضلُ مِن الإقرارِ عِندَ الحَاکِم؛ اگر بنده بین خود و خدایش توبه کند بهتر از این است که نزد حاکم اقرار به گناه کند.»

از طرفی دیگر، بنابه فرموده امام علی(علیه‌السلام): «سِرُّکَ أسیرُکَ فَإذا أفشیتَهُ سِرتَ أسیرُک؛ سرّ تو اسیر تو است، اگر آن را افشا کنی تو اسیر آن می‌شوی.»

از این رو این خانم نیز با با افشای گذشته خود به همسر، اسیر افشای راز خود شده است به گونه‌ای که در حال حاضر، اسیر بداخلاقی و بی اعتمادی همسرش نسبت به خود شده است و از این جهت در حال آزار دیدن است.

مطالب مرتبط:

طلاق گرفتم پشیمونم

سایت روانشناسی نوین بینش

۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته



درباره نویسنده

novinatlas 1735 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های

دیدگاه ها


دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.