ازدواج عاشقانه یا عاقلانه
این مقاله در مورد ازدواج با عشق یا منطق، منطق در ازدواج، احساس بهتر است یا منطق ؟، عقل یا احساس، ازدواج از روی عقل یا احساس، تست منطق و احساس، رابطه احساس و منطق می باشد.
ازدواج با عشق یا منطق
حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازهاى است که بسیارى از پژوهشگران پیش از آنکه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه کنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مىکنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب کنش منطقى و تفکرى صحیح صورت گیرد در آینده، کمتر با انباشت ناسازگارىها و اختلاف همسران روبهرو خواهد بود.
طبق دیدگاه پارتو (جامعهشناس ایتالیایى)، کنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.
منابع اسلامى ملاکهاى ازدواج را غالباً به این شکل مطرح مىکند:
۱- توجه به بُعد مذهب و دیندارى ۲- داشتن اخلاق نیکو و حُسن خلق ۳- سلامت جسمانى ۴- توجه به خانواده ۵- توجه به اصل کفویت (همشأن بودن).
منطق در ازدواج
یکم: همه ی ما این حق را داریم که در زندگی خود دست به انتخاب بزنیم، مخصوصا انتخابهای مهمی مثل ازدواج. هیچ کس نمی بایست مانع انتخاب ما شود.
دوم: وقتی ما رشد می کنیم ، بزرگ می شویم ، مرز بلوغ را پشت سر می گذاریم، آنقدر استقلال پیدا می کنیم تا در زندگی دست به انتخاب بزنیم و همانطور که می دانید وقتی خودمان انتخاب می کنیم ، خودمان نیز مسئول انتخاب خود هستیم.
مسئول بودن یعنی اینکه هر گونه نتایج حاصل از این تصمیم گیری و انتخاب( چه مثبت ، چه منفی) به عهده خودمان است.
سوم: این نکته بسیار مهم است که شما هر انتخابی بکنید، مقداری سود و زیان به همراه خود دارد. ولی مهم اینست که در کل معدلی که به انتخاب خود می دهیم چند است؟! شما اگر یک شکلات را به مبلغ یک میلیون تومان بخرید، به اندازه یک شکلات نفع می برید ، ولی چقدر ضرر کرده اید؟! چه معدلی در کل به انتخاب خود در این مورد می دهید؟!
بله پول برای شماست ، شما انتخاب می کنید، ولی گاهی لذت کوتاه مدتی (مانند لذت یک شکلات)، موجب ضرری غیر قابل برگشت می شود. پس لازم است قبل از انتخاب شروع به بررسی و حساب کردن سود و زیان ها ی ناشی از انتخاب خود بکنیم.
چهارم: یکی از مهمترین انتخاب های زندگی انسان، انتخاب همسر و ازدواج است. این مسئله وقتی مهمتر می شود که بدانیم در زمان ازدواج، ما تحت احساساتی پاک و قوی هستیم که معمولا ما را به عجله وا می دارد، این احساسات یک جانبه نگر است، بی تفکر است و یا فکر را در اختیار خود می گیرد. و بسیار تشنه است. احساس به هنگام ازدواج مانند آهنربایی هست که کنار یک قطب نما قرار گرفته است و قطب نما را منحرف می کند. عقل و فکر ما که چون قطب نما جهت صحیح زندگی را در مواقع غیر احساسی به ما نشان می دهد، تحت تاثیر احساسات ما، به اشتباه می افتد. لذا نقش یک متخصص دلسوز مثل یک مشاور خانواده، یا نقش دوستی با تجربه و مهربان، والدین فهمیده که در بیرون از گود احساسی ما قرار دارند، نقش بسیار بسیار حائز اهمیتی پیدا می کنند . نه اینکه به جای ما انتخاب کنند، بلکه به ما کمک کنند که همه جوانب انتخاب خود را به دقت بررسی کنیم.
احساس بهتر است یا منطق ؟
احساسات شما متاثر از افکار شماست. خود انسانها موجب ناراحتی خودشان می شوند، آن هم به واسطه ی اعتقادات غیرعاقلانه ای که در رویدادها یا تجارب فعال کننده زندگی شان دارند .
فکر کردن
ما می توانیم با تربیت کردن و نظم بخشیدن افکار خود، زندگی را مملو از کامروایی، خلاقیت و از لحاظ هیجانی رضایت بخش کنیم. احساس خوب از طریق تفکر صحیح ایجاد می شود .
انسان ها با سازمان دهی و نظم بخشیدن به افکار خود ، می توانند کامروا و خلاق باشند ، می توانند زندگی هیجانی رضایت بخشی را پشت سر بگذارند، یا زندگی را سرد، ماشینی و واقعا ناخوشایند جلوه دهند.
شاید این طور باشد. اما دلیل این که چنین برداشت ناخوشایندی از این حرفها دارید این است که والدین، معلمان و درمانگرها، واقعیات را طوری برای شما جلوه داده اند که باور کرده اید فقط از طریق تجارب بسیار هیجانی می توان زندگی خوب داشت و حداکثر بهره را از زندگی برد.
تفکر عاقلانه در درازمدت ، باعث خواهد شد تا بیشتر احساس لذت را داشته باشیم ؛ چون عقل انسان به او کمک می کند خودش را از شر احساسات مزاحم خلاص کند، به ویژه از وحشت و خشم پریشان کننده، سپس می تواند هیجانات و سرگرمی های لذت بخش را جایگزین نماید .
جالب است بدانیم حتی هیجانات ناخوشایندی مثل پشیمانی و ندامت ما را شادتر می کنند و به ما کمک می کنند تا به خواسته های خود بیشتر دست پیدا کنیم. اگر با این هیجانات درست برخورد کنیم و آنها را نشانه اشکالات زندگی خود بدانیم ، می توانیم از تجارب و رویدادهای ناخوشایندی که موجب تاسف و ندامت ما شده اند، خلاص شویم.
تفکر عقلانی- هیجانی به شما کمک خواهد کرد تا احساسات خود را به طور کاملتر و آزادانه تری مشاهده کنید و وجود آنها را بپذیرید و آنها را جزیی از خودتان بدانید. ببینید آیا مناسبند یا خیر، بالاخره احساس مورد نظرتان را داشته باشید و از زندگی بهره بیشتری ببرید.
با افکارتان ، به جنگ آشفتگی های هیجانی بروید، انسان ها از لحاظ نظری قادرند افکار و احساسات منفی خود را کنترل کنند اما گاهی عملا نمی توانند موفق به انجام این کار شوند .
موانع اصلی بر سر راه تفکر و هیجان موثر عبارتند از:
۱.برخی از مردم خیلی کند ذهن تر از آن هستند که بخواهند افکار صحیحی داشته باشند
۲.برخی از آنها هم که از هوش کافی برخوردارند راه درست فکر کردن را نمی دانند
۳.گاهی نیز هوش و آموزش کافی را برای تفکر واضح و روشن دارند اما از این هوش یا دانش خود به خوبی استفاده نمی کنند یا عملکردی روان رنجورانه دارند.
عقل یا احساس
احساس ها و هیجان ها در رفتار و عملکرد انسان نقش اصلی و اساسی را بازی می کنند چرا که کنش و واکنش های رفتاری انسان ها بیشتر ناشی از احساس ها و عواطف آنان است .
احساس ها و اندیشه ها مکمل هم هستند . اگر ذهن خود را مدیریت کنیم ، کنش ها و واکنش های ما در برابر حوادث و پیشامدها ترکیبی هماهنگ و مناسب از اندیشه و احساس خواهد بود و در این شرایط رفتار و عملکردمان مفید ، مثبت ، سازنده و نتیجه بخش می شود ؛ در حالی که بسیاری مواقع افراد نمی توانند ذهن خویش را به درستی مدیریت کنند و در نتیجه ، احساس ها ، عواطف و خردمندی در کنار هم قرار نگرفته و مقابل هم قرار می گیرند . هر وقت بین « احساس » و « خردمندی » ، اینگونه ، تقابل و درگیری پیش بیاید ، معمولاً احساس پیروز میدان می شود چرا که احساس بسیار قدرتمند است و در واقع همانند هر وسیله دیگری ، اگر آن را خوب مدیریت کرده و از آن به صورت درست ، مثبت و سازنده استفاده کنیم ، از یک زندگی شاد ، سالم و موفق همراه با آرامش برخوردار خواهیم شد ، در حالی که اگر از احساس به صورت منفی و مخرب استفاده کنیم ، زندگی خودمان و اطرافیان خود را در مسیر تشویش ، اضطراب ، حرص و طمع ، حسودی ، بیماری ، ظلم ، خیانت و جنایت قرار خواهیم داد .
با توجه به اینکه به طور طبیعی ، خانمها از احساس و عواطف قوی تری برخوردار هستند ، می توانند عواطف و احساس های خود ، همسر و دیگران را با قدرت بیشتری در جهت مثبت و سازنده یا منفی و مخرب هدایت کنند . بنابراین هر خانمی با توجه به دیدگاهی که دارد ، بر حسب اینکه از احساس و عواطف خود به صورت درست و مثبت یا منفی و غلط استفاده نماید ، در چگونگی حال و هوای زندگی مشترک ، بسیار موثر واقع شده و می تواند روحیه خود و خانواده اش را تقویت کرده و شاداب و سر حال نماید یا به شدت آن ، را تضعیف ، مشوش و بیمار سازد . به عبارت دیگر ، هر زنی می تواند با توجه به نحوه ی استفاده از قدرت احساسش ، به راحتی خود ، همسر و فرزندانش را در جهت مثبت ، سازندگی و آرامش یا منفی ، تشویش و اضطراب سوق دهد و باعث کامیابی و خوشبختی یا شکست و بدبختی خود و همسر و فرزندانش شود .
ازدواج از روی عقل یا احساس
برای ازدواج، حتما باید عاشق بود؟
اجازه بدهید ابتدا مشخص کنیم «عشق» چیست. مردم این واژه را به معناهای متفاوتی به کار میبرند. گفته میشود «عشق» بهمعنی «خواستن» است، اما در زبان عربی، به پیچک صحرایی یا نیلوفر «عَشَقه» میگویند، چون به درختی میپیچد و از آن بالا میرود و آنقدر رشد میکند تا آن گیاه را بخشکاند.
میتوان عشق را بهشکلی ساده، دوست داشتن تعریف کرد یا آن را نوعی محبت شدید و حتی اغراقآمیز دانست که نشانه بیثباتی خلق و اشکال در شناخت و تفکر است.
پس اگر از معنای اول صحبت کنیم، عشق برای ازدواج لازم است و اگر از معنای دوم سخن بگوییم، عشق برای ازدواج مضر است: مطالعات غربیها نشان داده زوجهای متاهل یکی از تفاوتهای اساسی خود را با افراد مجرد، عشق بزرگتر و رابطه عاشقانه متقابل یا دوطرفه میدانند . عشق شدیدتر لزوما با خوشحالی و رضایت بیشتر پس از ازدواج همراه نیست، اما با پایدار ماندن این رابطه مرتبط است.
البته ممکن است هرچه افراد عشق بیشتری را تجربه کنند، احساس شادمانی بیشتری هم داشته باشند. پس عاشق بودن و عاشقانه زندگی کردن اثر مطلوب و شناختهشدهای بر ازدواج دارد.
عشق ضامن خوشبختی است؟
رابرت استرنبرگ، روانشناس آمریکایی، در یکی از نظریههای معروف خود که به نام «مثلث عشق» مشهور است، برای عشق سه رأس معرفی میکند که «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» هستند. هر نوع ترکیبی از این سه رأس را میتوان یک رابطه عاشقانه دانست.
بهشکلی قراردادی، ما رابطهای را که فقط صمیمیت داشته باشد (و نه کشش و تعهد)، «دوستی» ساده میدانیم. کشش جنسی بهتنهایی نوعی عشق را پدید میآورد که معادل «شیدایی و نابخردی» است و تعهد تنها «عشق پوچ» نام دارد.
پس برای ازدواج که یک رابطه طولانیمدت است، به چیزی بیش از یک یا دو جزء فقط نیاز داریم. «عشقهای رمانتیک» فاقد جزء تعهد هستند و احتمالا دوام نمیآورند. «عشقهای ترحمآمیز» جزء شهوت را ندارند و در نتیجه ممکن است در آینده با رضایت چندانی در ازدواج همراه نباشند. «عشقهای سرابگونه» هم فاقد جزء صمیمیت هستند و به خواستگاری یا نامزدی عجولانهای منجر میشود که در آنها تصور بر این است که تعهد بر پایه شور و کشش جنسی بنا خواهد شد و نیازی به صمیمیت نیست.
از سوی دیگر، عشقهای شورانگیز پیش از ازدواج ممکن است بهجای آنکه یک رابطه صمیمانه را نشان دهند و تعهد آینده را پیشگویی کنند، نشاندهنده آشفتگیهای روانی مانند اختلالات خلقی، اختلال انطباقی (برقراری یک رابطه جدید برای جبران فقدان یا ناخشنودی پیشآمده که در آن صمیمیت ابرازشده از سوی طرف مقابل بهصورت اغراقآمیزی تصور میشود) و اختلالات شخصیت (مانند اختلالات شخصیت مرزی که از جمله با رفتارهای ناگهانی، فکر نشده اما زودگذر و ناپایدار مشخص میشود) باشند.
تست منطق و احساس
منطقی هستید یا احساساتی؟
با شرکت در تست های روانشناسی احساس یا منطق می توانید به سوال بالا پاسخ دهید.
رابطه احساس و منطق
احساس درونی و ذهنی است، درحالیکه عقل اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، عینی و واقعی می شود. مثلاً عقل قادر است افکاری که با طبیعتش بیگانه است را بپذیرد و تحت تاثیر آنها واقع شود. در واقع، زندگی ما در دست کسانی است که افکار و ذهن ما را هدایت و کنترل می کنند.
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
دیدگاه ها