no-img
نوین اطلس

تفاوت زن و مرد در قرآن


نوین اطلس
مطالب ویژه
اطلاعیه

ادامه مطلب

تفاوت زن و مرد در قرآن
امتیاز 3.00 ( 2 رای )
zip
بهمن ۷, ۱۳۹۶

تفاوت زن و مرد در قرآن


این مطلب در مورد موضوعات تفاوت حقوق زن ومرد، تفاوت های اخلاقی زن و مرد، تفاوت جسمی زن و مرد، آیه برابری زن و مرد در قرآن، تفاوت زن و مرد از دیدگاه روانشناسی، تفاوت های زن و مرد از دیدگاه اسلام، برتری مرد نسبت به زن در قرآن نوشته شده است.

تفاوت حقوق زن ومرد

با صرف نظر از این که زن و مرد در بسیاری از احکام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی (اعم از احکام و حقوق) متفاوت می باشند، روح پرسش شما به فلسفه قانونگذاری بر می گردد . برای پاسخ به این سؤال، باید به ملاک های جعل یک حکم یا وضع یک قانون توجه داشت و به ویژه در مورد تفاوت حقوق زن و مرد باید به این ملاک ها توجه بیش تری کنیم تا روشن شود که چه مصلحت و مفسده ای بر این کار مترتب بوده است . آیا ما با عقل خود می توانیم همه آنچه را که به صلاح ماست و یا برای ما ایجاد مفسده می کند، تشخیص دهیم و یا آن که عاقلانه ترین راه این است که به دامن وحی پناه ببریم؟ آیا در همه جا تساوی; بلکه تشابه حقوقی – آن گونه که جنبش به ظاهر طرفداری از زنان (فمینیسم) ادعا می کنند – خوب است و یا آن که این ادعای خوش سیما، باطنی ویرانگر دارد . ما در دو قسمت ذیل به پاسخ پرسش شما می پردازیم:

۱ . صفات و ویژگی های لازم برای یک قانون گذار شایسته .

۲ . تشابه حقوقی زن و مرد .

نظام حقوقی اسلام، مشحون از مسائل و احکام اجتماعی و فردی است . اسلام، عقل را یکی از منابع استنباط احکام شرعی دانسته و حکم عقل و شرع را ملازم دانسته است; اما درعین حال قانون شایسته، قانونی است که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و این متوقف بر شناخت کامل تمام ابعاد جسمی و روحی، نیازها، غرائز، استعدادها، کمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است و حال آن که روز به روز با پیشرفت علم و تاملات فکری، جهل بشر، بیش تر مکشوف می گردد و لذا قوانین بشری، همواره دست خوش تغییر و تحول است . ویلیام جیمز، معلومات انسان در مقابل مجهولاتش را مانند قطره در برابر دریا می دانست و «آنیشتاین » تصریح می کرد که «انسان هنوز نتوانسته افسانه سر بزرگ (معمای خلقت) را حل کند و آن چه تاکنون از کتاب بیعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده و در مقابل مجلداتی که خوانده و فهمیده، هنوز از حل و کشف کامل این معما، خیلی دور است; تازه آیا چنین حلی برای او وجود داشته باشد یا نه » (۱) ؟

تنها خداوند است که مهربان، علیم و حکیم مطلق است (سوره سبا، آیه ۳) و احکام و معارف اسلامی، مؤید عقل و یافته های علمی است و در ستیز با آن ها نیست; گرچه به دلیل قصور علم و عقل، احکام دینی گاهی فراتر از دسترس علم و دین است; زیرا انسان و مصالح و مفاسد او، در مادیات و تمنیات مادی منحصر نمی گردد . وظایف و حقوق بشر (و از جمله حقوق زن) با توجه به همه مصالح او در دنیا و آخرت جعل شده است و علمی بودن و معقول بودن احکام و حقوق، منافاتی با ناظر بودن آن به دنیا و آ خرت ندارد; بلکه ملازم با آن است . عقل به سه دلیل به طور قطعی حکم می کند که تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی را باید بر وحی مبتنی کنیم . این دلایل عبارتند از:

۱ . انسان به صورت فردی یا جمعی، حتی «خود» را به طور کامل نمی شناسد و در انسان شناسی و جهان شناسی، مجهولات بسیاری دارد .

۲ . انسان در وضع قوانین نمی تواند کاملا عاری از خودخواهی باشد; از این رو صلاحیت تام اخلاقی برای این کار ندارد و شناخت کاملی نیز از عدالت ندارد و ممکن است آن را علیه خود به کار گیرد .

۳ . آفت غفلت، خطا و نسیان را در انسان نمی توان نادیده گرفت .

با پذیرش خداوند حکیم، علیم، مهربان و بی نیاز که از راهنمایی کوچکترین مسائل مورد نیاز بشر دریغ نورزیده است، در می یابیم که نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی شایسته، آن است که معقول و انسانی و مبتنی بر وحی و آورده های دینی باشد . (۲) قرآن کریم می فرماید: «و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون » . (۳)

براساس این اصل اساسی در قانون گذاری و با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد واقعی، تشریع و قانون گذاری، بایستی با ملاحظه واقعیات خارجی (عالم تکوین) باشد و یکی از این واقعیات، تفاوت ها و شباهت های زن و مرد در عالم آفرینش است .

مشترکات تکوینی و تشریعی زن و مرد در قرآن
اسلام برخلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن های پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در امتیازات تکوینی و تشریعی یکسان دانسته است . چند نمونه از این موارد، عبارتند از:

۱ . تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن (نساء، آیه ۱; حجرات، آیه ۱۳; اعراف، آیه ۱۸۹و . .). .

۲ . تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت (نساء، آیه ۱۲۴; نحل، آیه ۹۷; توبه، آیه ۷۲; احزاب، آیه ۳۵) .

۳ . تساوی در امکان انتخاب جناح حق و باطل و کفر و ایمان (توبه، آیه ۶۷و۶۸; نور، آیه ۲۶; آل عمران، آیه ۴۳و . .). .

۴ . اشتراک در اکثر – قریب به اتفاق – تکالیف و مسؤولیت ها; گرچه به لحاظ فرهنگ محاوره ای، گاهی به صیغه مذکر بیان شده اند (بقره، آیه ۱۸۳; نور، آیات ۲، ۳۱و۳۲; مائده، آیه ۳۸ و . .). .

۵ . استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان و حق مشارکت (ممتحنه، آیات ۱۰، ۱۲و . .). .

۶ . استقلال اقتصادی زنان; حال آن که غرب تا چند دهه پیش، زن را مالک هیچ چیز نمی دانست (نساء، آیه ۳۳) .

۷ . برخورداری مادران از حقوق خانوادگی مساوی با پدران; بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسؤولیت هایش، گاهی بیش تر است (عنکوبت، آیه ۸; اسراء، آیات ۲۳و۲۴; بقره، آیه ۸۳; مریم، آیه ۱۴; انعام، آیه ۱۵۱; نساء، آیه ۳۶; لقمان، آیه ۱۴و۱۵; احقاف، آیایه ۱۵) و ده ها مورد دیگر .

با وجود این همانندی، تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد قابل انکار نیست . از این رو مناسب است به تفاوت های ساختاری زن و مرد و تاثیر آن در قانون گذاری و نظام حقوقی و ملاک و معیار این تاثیرگذاری اشاره شود . دکتر «الکسیس کارل » باعمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، می گوید: «به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت یکسانی به عهده گیرند . . . . زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش، بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند . وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت، خیلی بزرگ تر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند . . . (۴) » .

تفاوت های اخلاقی زن و مرد

زنان بیش از مردان افسرده می شوند و ظاهر افسرده پیدا می کنند اما افسردگی آنها سطحی و موقتی است . مردان کمتر افسرده می شوند ولی افسردگی آنها عمیق و پایدار است ولی همین افسردگی را هم نشان نمی دهند. آقایان به ندرت افسردگی را نشان می دهند . نمایش شدید آن نیز خودکشی است . آمار خودکشی در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هایی انجام شده که نشان می دهد زنان سه برابر بیش از مردان اقدام به خودکشی می نمایند ولی مردان سه برابر بیش از زنان واقعاً خودکشی می کنند.

مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.

نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است . زنان زمانی که اوضاع بر وفق مرادشان نیست فوراً تذکر می دهند ولی مردان معمولاً در خود نگه می دارند. برای مثال اگر دختری با آقای موقر و متینی ازدواج کند و این دو با یکدیگر در یک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهای خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معنای اعتراض نگاه می کند ولی چیزی نمی گوید. از درون ناراحت است ولی زیاد بروز نمی دهد . مردها زیاد غصه می خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسی مردهاست. ولی اگر خانمی با یک چنین شرایطی مواجه شود ( یعنی اگر خانم تشخیص دهد که همسرش «هر نکته مکانی دارد» را نمی فهمد) در اینجا واکنشی متفاوت از مرد نشان می دهد و فوراً با اشاره ، یا با کلمات به مرد تذکر می دهد. زنان در هنگام برخورد با مسائل این چنینی سکوت نمی کنند، بلکه فوراً علامت می دهند. در واقع از دور کنترل کیفیت می کنند.

نحوه برخورد با فشارهای عصبی و روحی
یکی از تفاوت های عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهای عصبی و روحی است . مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای

دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسئله می کوشد ، و زمانی که مسئله حل شد از لاک خود بیرون می آید . ولی زن بیشتر نیاز به همدردی دارد.

تفاوت جسمی زن و مرد

مرد به طور متوسط درشت اندام تر است و زن کوچک اندام تر. مرد بلند قدتر است و زن کوتاه قدتر. مرد خشن تر است و زن ظریف تر. صدای مرد کلفت تر و خشن تر است و صدای زن نازک تر و لطیف تر. رشد بدنی زن سریع تر است و رشد بدنی مرد بطیء تر، حتی گفته می شود جنین دختر از جنین پسر سریع تر رشد می کند. رشد عضلانی مرد و نیروی بدنی او از زن بیشتر است. مقاومت زن در مقابل بسیاری از بیماری ها از مقاومت مرد بیشتر است.
زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ می رسد و زودتر از مرد هم از نظر تولید مثل از کار می افتد. دختر زودتر از پسر به سخن می آید. مغز متوسط مرد از مغز متوسط زن بزرگتر است، ولی با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن، مغز زن از مغز مرد بزرگتر است. ریه مرد قادر به تنفس هوای بیشتری از ریه زن است، ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریع تر است.

آیه برابری زن و مرد در قرآن

در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که دلالت بر تساوی مرد و زن در جهات گوناگون می‎کندکه برخی از آنها عبارتند از:

۱- تساوی در شخصیت انسانی و عمل صالح

بی شک زن و مرد از نظر جسم طبیعی و برخی روحیات و عاطفه‎ها تفاوتهایی دارند اما این دلیل بر تفاوت شخصیت انسانی آنها یا مقامشان در پیشگاه خداوند متعال نیست و از این جهت هر دو برابرند و معیارهای شخصیت معنوی آنها یکی و آن تقوا، ایمان و عمل صالح است. خداوند در قرآن کریم می‎فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم»؛ گرامی‎ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. (حجرات/۱۳) ؛ «من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّه»؛ هر کس کار شایسته‎ای انجام دهد -خواه مرد یا زن- در حالی که مؤمن باشد آنها وارد بهشت می‎شوند.(غافر/۴۰) ؛ «و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّه»؛ وکسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالی که ایمان داشته باشد داخل بهشت می‎شوند. (نساء/۱۲۴)

من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیّبه ولنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون

و هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالی که مؤمن است او را به حیاتی پاک زنده می‎داریم و پاداش آنها را به بهتر از آنچه عمل کرده‎اند خواهیم داد. (نحل/۹۷)

من عمل صالحاً فلنفسه و من اساء فعلیها

کسی که عمل صالح انجام دهد سودش برای خود اوست و هر کس بدی کند به خویشتن بدی کرده است.(فصلت/۴۶ وجاثیه/۱۵)

انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی

من عمل هیچ عمل کننده‎ای از شما را ، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد. (آل عمران/۱۹۵)

کل نفس بما کسبت رهینه

هر کس در گرو اعمال خویش است. (مدثر/۳۸)

ان المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات والقانتین والقانتات … اعد الله لهم مغفره و اجراً عظیماً

به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا و…. خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی را فراهم ساخته است. (احزاب/۳۵)

۲- تساوی در ارتکاب اعمال ناپسند

آیاتی که اعمال ناپسند و کفر را مورد مذمت قرار داده و آثار سوء هر یک را بیان نموده است و در این جهت نیز تفاوتی میان زن و مرد نگذاشته است که برخی آیات آن عبارتند از:

ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله

و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد اعمال او تباه می‎گردد. (مائده/۵)

و من یکسب اثماً فانما یکسبه علی نفسه

و کسی که گناهی مرتکب شود به زیان خود مرتکب شده. (نساء/۱۱۱)

و من یکسب خطیئه و اثماً ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتاناً

و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود و سپس بیگناهی را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکاری بر دوش گرفته است. (نساء/۱۱۲)

لکل امرء منهم منهم ما اکتسب من الاثم

هر کسی از آنها سهم خود را از گناهی که مرتکب شدند بر دوش می‎کشند.(نور/۱۱)

قتل الانسان ما اکفره

مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است. (عبس/۱۷)

ان الانسان لربّه لکنود

براستی که انسان در برابر نعمتهای پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است. (عادیات/۶) و نیز (زخرف/۱۵) و(شوری/۴۸)

۳ – تساوی در برخی مجازاتها

در برخی از مجازاتها خداوند متعال تفاوتی میان زن و مرد نگذاشته و هر دو را به مجازات واحدی محکوم می‎کند که دو مورد آن عبارت از:

الزانیه والزانی فاجلدوا کل واحد منهما مأه جلده

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. (نور/۲)

السارق والسارقه فاقطعوا ایدیهما…

دست مرد و زن دزد را (به عنوان یک مجازات به کیفر عملی که انجام داده‎اند) قطع کنید. (مائده/۳۸)

۴- تساوی در مالکیت اقتصادی و مالی

اسلام زن را در حقوق اقتصادی خود مستقل و مالک در آمد و سرمایه خویش می‎داند، مانند مرد که مالک حقوق اقتصادی خود می‎باشد، برخی آیات آن نیز عبارتند از:

للرجال نصیبٌ مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن

مردان نصیبی از آنچه بدست می‎آورند دارند و زنان نیز از آنچه بدست ‎می‎آورند نصیبی دارند (ونباید حقوق هیچ یک پایمال گردد). (نساء/۳۲)

للرجال نصیب مما ترک الوالدان والاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون مما قل منه او کثر نصیباً مفروضاً

برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می‎گذارند سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان می‎گذارند سهمی، خواه آن مال، کم باشد یا زیاد، این سهمی است که تعیین شده و پرداختنی.(نساء/۷)

لیس للانسان الاّ ما سعی

برای انسان بهره‎ای جز سعی وکوشش او نیست. (نجم/۳۹)

تفاوت زن و مرد از دیدگاه روانشناسی

طی تحقیقات به عمل آمده سالیان سال تصور می شد که تفاوت مغزی زنان و مردان در اثر هورمون های جنسی تستوسترون (مردانه) و استروژن (زنانه) است. ولی اکنون دریافته اند که بین چهار لوب مغز زنان و مردان از نظر عملکرد، تولید مواد شیمیایی و اندازه، تفاوت هایی وجود دارد.

مغز انسان و وظایف نیمکره راست و چپ مغز

نیمکره راست مسئول تفکرات خیالی و تصورات و هنر است که در خلق ، استنباء احساس و شوخ طبعی نقش دارد.

نیمکره چپ مغز مسئول فعالیت های منطقی و ظریف و موشکافانه است. خواندن، نوشتن، تجزیه و تحلیل و دانش و مهارت و مدیریت علوم برعهده این بخش از مغز می باشد.

ارتباط قوی بین این دو نیمکره دارای مزیت است. برای مثال نیمکره چپ مغز با پردازش های نیمکره راست ، بیان بهتری از احساس را ارائه خواهد داد.

ایستموس (isthmus) یا تنگراه، باریکه ای از بافت است که نیمکره چپ مغز را به نیمکره راست وصل می کند.

مزیت های مغز زنان بر مردان

ارتباط عاطفی: ایستموس، در زنان ضخیم تر از مردان است و همین ارتباط قوی تر بین دو نیمکره مغز می تواند دلیل موفقیت زنان در برقراری ارتباط عاطفی از طریق زبان باشد.

مهارت گفتاری: کورتکس (قشر مخ) زنان ۱۵ تا ۲۰ بزرگ تر از قشر مخ مردان است. این بخش از مغز، مسئول عملکردهای اولیه ای مثل سخنرانی، حرکت و استنباط و احساس است. به طور کلی، زنان دارای دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز می باشند که این دربرگیرنده اعمالی چون برنامه ریزی، قضاوت و زبان می شود.

احساس درد: زنان نسبت به درد واکنش های عمیق تر و شدیدتری از خود بروز می دهند. بنابراین درد بیشتری در مقایسه با مردان احساس می کنند.

حافظه: زنان به طور متوسط ۷/۵ امتیاز در حافظه بالاتر هستند. زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آن ها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مغزـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیع تری را رمزگشایی کند. زنان با ارزش ترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.

تکمیل وظایف: زنان دارای گوش تیزتری می باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف به طور مستقل، بهتر از مردان می باشند.

مرور اطلاعات: زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند.

عدم تقسیم کار بین دو نیمکره: هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن ها با هم روی مشکلات کار می کنند و تقسیم کار بین آن ها صورت نگرفته است.

تفاوت های زن و مرد از دیدگاه اسلام

قرآن، برای تعلیم وتزکیه جان وروح آدمی است وروح از آن جهت که موجودی مجرد است: نه مذکر است ونه مؤنث. پس در قرآن سخن از تزکیه روح است نه سخن از زن ومرد تا گفته شود، این دو همتا ومساوی هم هستند.
تفکر غربی می گوید: انسان دو نوع یا دو صنف است: زن ومرد، این دو در مسائل تعلیمی وتربیتی مساوی هم هستند، یعنی، زن همسان مرد، ومرد همتای زن است، این به نحو سالبه به انتفاء محمول است، یعنی زنی هست ومردی هست، ولی باهم فرق نمی کنند. زیرا در تفکر الحادی حقیقت انسان همین بدن است واین بدن، به دو شکل ساخته شده است ولی هر دو شکل مساوی هستند، اما در مکتب الهی تمام حقیقت انسان روح اوست گرچه بدن هم لازم وضروری است. دین اسلام می گوید: هدف از نزول وحی تعلیم وتربیت، تزکیه نفوس وتهذیب انسانها است، در اینجا تساوی یا تفاوت زن ومرد سالبه به انتفاء موضوع است نه به انتفاء محمول، یعنی محور تعلیم وتربیت جان انسانها است وجان نه مذکر است ونه مؤنث، واصلا زن ومردی در کار نیست. نه این که بگوییم زن ومردی هست ولی باهم مساویندتا بشود یک قضیه موجبه یا فرقی باهم ندارند که بشود یک قضیه سالبه که صدق آن به انتفاء محمول است نه به انتفاء موضوع. این که گفته شده است، فرق بین موجبه وسالبه در این است که گاهی سالبه به انتفاء موضوع صادق است، یکی از مواردش اینجا است.

خلاصه آن که، اولا زن بودن یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان وروح. ثانیا تعلیم وتربیت وتهذیب وتزکیه از آن نفس است. ثالثا نفس غیر از بدن است، وبدن غیر از نفس، واصلا در کلاس درس قرآن، روح می نشیند نه بدن، و روح هم نه زن ونه مرد. این که ذات اقدس اله می فرماید:

ونفس وما سواها فالهمها فجورها وتقواها (۱)

سوگند به نفس وآن که آن را درست کرد، سپس گناهکاری وتقوایش را الهام کرد.

نفس نه مذکر است ونه مؤنث. ویا این که می فرماید:

فاذا سویته ونفخت فیه من روحی (۲)

پس وقتی آن را درست کردم واز روح خود در آن دمیدم.

روح از آن جهت که موجود مجرد است اندامی ندارد تا یا مذکر باشد یا مؤنث، ونیز این که می فرماید:

یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه (۳)

ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاش واو را ملاقات خواهی کرد.

ای انسان، تو سالک الی الله هستی، مگر بدن سفر می کند، تا ما بگوییم این سالکان دو صنف هستند: بعضی زن وبعضی مردند؟ سالک الی الله روح است، وروح نه مؤنث است ونه مذکر. این از آن معارف بلندی است که می توان گفت:

ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون (۴)

ومی آموزد به شما آنچه را که شما نمی توانستید بدانید.

یعنی، جزو معارفی است که فقط ره آورد انبیا است. قرآن مدعی است که ما بعضی از چیزها را به شما یاد می دهیم که به عنوان تاسیس نیست، بلکه به عنوان امضا وتایید است، اما یک سلسله مسائل ومعارف را می آوریم که نه تنها در گذشته نزدیک یا دور، بشریت به آن دسترسی نخواهد داشت ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون نه «ما لاتعلمون » چیزی قرآن به یاد بشر می دهد، که بشر قادر نیست آن را از نزد خود بفهمد، واین آیه هر روز تازه است، وهر روز با ما سخن می گوید، ومی فرماید: من یک پیام نو وتازه ای دارم که دست بشر به آن نمی رسد. قرآن این تعبیر بلند را درباره وجود گرامی نبی اکرم علیه الاف التحیه والثناء نیز دارد آنجا که می فرماید:

وعلمک ما لم تکن تعلم (۵)

وآنچه را که نمی توانستی بدانی به تو آموخت.

این جمله «علمک ما لم تعلم » یا «ما لا تعلم » نیست. با همه نبوغ واستعداد خاصی که وجود مبارک آن حضرت داشت، ذات اقدس اله می فرماید: من چیزی به تو یاد داده ام که تو نبودی که یاد بگیری، جریان غیب، مساله برزخ، مساله قیامت، مواقف قیامت، بهشت، دوزخ، اسماء حسنای الهی وصدها مسائل غیبی دیگر، موضوعاتی است که دست کسی به آنها نمی رسد، بنابراین هر روز این سخن تازه است که یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون.

قرآن کریم وقتی مساله زن ومرد را مطرح می کند می گوید: این دو را از چهره ذکورت وانوثت نشناسید بلکه از چهره انسانیت بشناسید وحقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد، نه بدن او، انسانیت انسان را جان او تامین می کند نه جسم او، ونه مجموع جسم وجان.

قرآن می فرماید:

من عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه (۶)

هرکس کار شایسته کندچه مرد وچه زن ومؤمن باشد قطعا او را بازندگی پاکیزه ای حیات بخشیم.

یعنی در رسیدن به حیات طیب فقط دو چیز نقش دارد یکی: حسن فعلی به نام «عمل صالح » ودیگری: حسن فاعلی به نام «مؤمن بودن روح » ، خواه بدن مؤنث باشد خواه مذکر، این «هو مؤمن » ناظر به حسن فاعلی است، یعنی جان باید مؤمن باشد و «عمل صالحا» ناظر به حسن فعلی است، یعنی کار باید صحیح باشد، کار صحیح از کارگر صحیح، وقتی این دو حسن با هم ضمیمه شدند حیات طیب را به بار می آورند.

برتری مرد نسبت به زن در قرآن

آیا این‌که در آیه ۲۲۸ سوره بقره، برتری مرد بر زن اعلام شده است با عدالت خداوند منافات ندارد؟

در آیه ۲۲۸ سوره بقره برتری مرد بر زن اعلام شده است، آیا این با عدالت خداوند منافات ندارد؟

پاسخ اجمالی

این آیه درباره زنان مطلقه و یکی از احکام طلاق رجعی یعنی رجوع شوهران آنها در زمان عده است و به یک اصل کلی یعنی مساوات بین حقوق و وظایف زنان اشاره کرده است.

از جمع بندی آیات قرآن و سیاق این آیه بدست می آید که قرآن برتری را به تقوا می داند و در احکام و وظائف تساوی بین مرد و زن را نمی پذیرد و عدالت گرا است، بر این اساس مدیریت خانواده را بخاطر ویژگی هایی که خداوند در مردان قرار داده، بر عهده ی مردان گذاشته است.

پاسخ تفصیلی

آیه شریفه ای که به آن اشاره کرده اید درباره طلاق رجعی است و می فرماید: «… در آن ایام (ایام عده طلاق) اگر شوهرانشان (شوهران زنان طلاق داده شده) قصد اصلاح داشته باشند به بازگرداندنشان سزاوارترند. و برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفه ای که بر عهده آنهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی (درجه ای) است و خداوند پیروزمند و حکیم است.

آنچه در این آیه به آن اشاره شده است یک اصل مهم است که از نظر اسلام وظایف و حقوق زن با یکدیگر تناسب دارند (همانطوری که وظایف و حقوق مرد با هم تناسب دارند) یعنی بین حقوق زنان با وظایف آنها تساوی وجود دارد. و البته عکس آن نیز صادق خواهد بود یعنی اگر برای کسی حقی قرار دهند در مقابل وظایفی هم به همان اندازه بر گردن او قرار خواهند داد. این اصل مهم ریشه و منشأ عدالت بین زن و مرد است.

اصولاً اسلام مدعی تساوی زن و مرد نیست، بلکه مدعی عدالت بین زن و مرد است. زیرا هرگز نمی توان انکار کرد که بین زن و مرد از نظر روحی و جسمی و … تفاوت هایی وجود دارد. و همین تفاوت ها باعث می شود تا وظایف هر یک با دیگری متفاوت باشد و این عین عدالت است. و اگر با وجود تفاوت ها از هر یک، وظایف یکسانی خواسته شود این خلاف عدالت است.

با توجه به این نکته و با توجه به اینکه یک خانواده موفق و سعادتمند نیاز به یک مدیر قدرتمند و توانا دارد و همه محاسبات دور از تعصب می گوید وضعیت جسمانی مرد و… ایجاب می کند که او مدیر خانواده باشد.

پس از نظر اسلام اگرچه مردان در این جهت بر زنان برتری داده شده اند ولی این برتری و درجه آنها موجب تکالیف و وظایفی برای آنها شده است که چنین وظایف و تکالیفی را از زنان نخواسته اند.

جالب است که در پایان آیه شریفه می فرماید: خداوند پیروزمند و حکیم است که این کلمات نورانی اشاره است به اینکه قانون و تدبیر الهی ایجاب می کند که هر کس در جامعه به وظایفی بپردازد که قانون آفرینش برای او تعیین کرده است و با ساختمان بدن او تناسب دارد.

نتیجه اینکه با توجه به سیاق آیه و با توجه به آیات دیگری که می فرماید: زن و مرد از نظر پاداش اعمال صالح، با هم هیچ فرقی ندارند و تقوا ملاک برتری است و فرقی بین مرد و زن از این جهت نیست، به خوبی روشن است که این آیه شریفه برتری مردان را تنها از جهت امر مدیریت و سرپرستی خانواده، بیان نموده است و معنی آیه برتری مطلق مردان از تمام جهات نیست.

سایت روانشناسی نوین بینش

۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته

بیشتر بدانید:

تفاوت جسمی زن و مرد

تفاوت عشق در زن و مرد



موضوعات :
دعا

درباره نویسنده

novinatlas 1733 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های

دیدگاه ها


دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.