no-img
نوین اطلس

روانشناسی نیازها وامیال پایه ای انسان


نوین اطلس
مطالب ویژه
اطلاعیه

ادامه مطلب

روانشناسی نیازها وامیال پایه ای انسان
zip
بهمن ۵, ۱۳۹۶

روانشناسی نیازها وامیال پایه ای انسان


این مطلب در مورد موضوعات دینامیک های مرد و زن در روابط عاشقانه، روانشناسی مردان در عشق، ترمیم رابطه، دینامیک های مرد و روابط عاشقانه، راه های برگرداندن یک رابطه، برگرداندن زن به رابطه، برگرداندن مرد به رابطه، راه های برگرداندن پسر نوشته شده است.

دینامیک های مرد و زن در روابط عاشقانه

کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست.

زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید. با ترک این چند اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید.

۱. بیش از حد مهربان نباشید
نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید.

۲. او را مجبور نکنید
نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید! شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.

۳. التماس نکنید
خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ “خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم…” به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض اینکه یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند.

۴. مرتب هدیه نخرید
تا به حال شنیده اید: “عشق من را نمی توانی بخری!” شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفرآور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید.

۵. هر ۵ دقیقه یکبار نگویید “دوستت دارم”
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، اینکه بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برایتان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با “دوستت دارم” ها چندان کار رمانتیکی نیست. احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرفتان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید.

روانشناسی مردان در عشق

اگر می‌خواهید
بدانید همسرتان عاشقتان هست یا نه ۵ نکته بعدی را بخوانید.

از لمس کردن شما لذت می‌برد.
یک جفت گوشواره جدید خریده‌اید؟ احتمالاً برای بررسی آنها به نرمی انگشتانش را به گوشهایتان می‌کشاند.
هر مردی که همسرش را دوست داشته باشد، دوست دارد که مدام او را نوازش کند.
البته این نوع نوازش کردن نوع شهوت‌آمیز نیست، بلکه نوازشی توام با دوست داشتن است.
مردها از تماس‌های جسمی خیلی خوششان می‌آید و اگر دوستتان داشته باشند، اینکار به صورت غیرارادی در آنها اتفاق می‌افتد.

اگر همسرتان مدام بدنتان را لمس می‌کند، کاملاً مشخص است که واقعاً دوستتان دارد.
دلیل این کارش این است که می‌خواهد مدام حستان کند.
این برای آنها کاملاً طبیعی است و روشی است برای نشان دادن مردانگی‌شان.
بنابراین اگر شما هم بعنوان یک زن همین حس را دارید، باید با لمس کردن همسرتان به آن پاسخ دهید.

یک اسم مستعار دلنشین برایتان انتخاب کرده است.
اسم‌های مستعار یک روش غیرمستقیم برای مردان است که احساساتشان را به شما نشان دهند.
با این کار آن اسم مستعار را با یک حس خوشایند مرتبط می‌کنند و هربار که آن اسم را بر
زبان می‌آورند آن حس را احساس می‌کنند.
هرچه شما را بیشتر با آن اسم صدا کنند یعنی دوست دارند آن حس را بیشتر تجربه کنند و این
یعنی آن مرد شدیداً گرفتارتان شده است.

هر روز برایش مثل روز تولدتان است.
این یکی از مشخص‌ترین رفتارها است اما خیلی مهم است.
اگر همسرتان به محل‌کارتان برایتان گل می‌فرستد، برایتان هدیه می‌خرد، مرتب شما را بیرون می‌برد، بدون شک دوستتان دارد.
اگر همه این کارها را حتی بعد از اینکه با او رابطه‌جنسی برقرار کردید ادامه می‌دهد، یعنی عاشقتان شده است.

مردها چندان اهل ابراز احساسات نیستند و تصور می‌کنند که هدیه خریدن یا خوش‌رفتاری با همسر، دوست داشتنشان را نشان
می‌دهد.
حواستان باشد که قدر این مراحل ابتدایی رابطه را بدانید چون این راهی است که مردها برای ابراز دوست‌داشتنشان انتخاب
می‌کنند.

به نیازهایتان توجه دارد.
این هم یکی دیگر از رفتارهایی است که در مردی که عاشقتان است می‌‌بیند.
این مسئله مخصوصاً اگر در گروه دوستانش باشید نمود بیشتری پیدا می‌کند.
اگر به شما توجه خاصی نشان می‌دهد، توجهی بیشتر از آنچه به دوستانش دارد، یعنی خیلی دوستتان دارد چون هر
مردی که توجهی بیشتر از توجهی که به دوستانش دارد به زنی داشته باشد، یعنی اهمیت شما برای او بسیار
بالاتر از دیگران است.

به رفتار دوستانش توجه کنید.
همه ما وقتی عاشق می‌شویم، ناخودآگاه درمورد چیزی که در فکرمان می‌گذرد – یعنی کسی که عاشقش هستیم – حرف
می‌زنیم.
اگر وقتی دوستانش را می‌بینید به شما می‌گویند که فلانی «خیلی تعریف شما را کرده است» یا «چه خوب که
بالاخره شما را دیدیم» و یا وقتی شروع به تعریف یک خاطره مشترک می‌کنید به شما می‌گویند فلانی «قبلاً برایمان
تعریف کرده است»، کاملاً مشخص است که این اواخر شما تنها موضوع صحبت‌های او بوده‌اید.

همینطور وقتی با دوستانش بیرون هستید و متوجه می‌شوید که آنها حواسشان به حرف‌ها، رفتارها و احساسات شماست، باید بفهمید
که طرفتان قبلاً به آنها گفته است که شما را خیلی دوست دارد و به همین دلیل آنها هم سعی
می‌کنند که بهترین رفتار خود را جلو شما داشته باشند.

این چیزها برای مردها خیلی مهم است چون اگر مردی بتواند کاری کند دوستانش با شما رفتار خوبی داشته باشند،
می‌تواند شما را کنار آنها نگه دارد (یعنی می‌توانید اوقات بیشتری را کنار هم بگذرانید) و این دوطرفه است زیرا
وقتی شما هم اوقات خوبی را کنار آنها بگذرانید، رفتار خوبی خواهید داشت و دوستانش هم از شما خوششان خواهد
آمد.

اگر بخواهید ساده‌تر بگوییم، اگر مردی همه این سختی‌ها را به خاطر شما به جان بخرد، یعنی واقعاً دوستتان دارد.

ترمیم رابطه

بهترین ترمیم کننده ی رابطه ها
معذرت خواهی
هر کدام از ما در طول روز یا هفته یا ماه یا سال، کسانی را می رنجانیم و خطاهایی را مرتکب می شویم.

اندازه این خطاها و میزان اثرگذاریشان بسته به جایگاه اجتماعی ما متفاوت است و گاهی شاید شمار زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار بدهد، اما آیا ما در جایگاه یک عضو خانواده، یک دوست، یک رفیق، یک مدیر یا یک مسئول یاد گرفته ایم چگونه باید عذرخواهی کنیم؟ آیا یاد گرفته ایم دست روی شانه طرف مقابل بگذاریم و توی چشم هایش نگاه کنیم و بگوییم متاسفم یا در برابر ده ها دوربین، سر تعظیم فرود بیاوریم و بابت خطایی از مخاطبان مان عذرخواهی کنیم و حتی تاوان اشتباه مان را با استعفایی خودخواسته بپردازیم؟

چرا آدم ها از عذرخواهی می ترسند؟ آنها مغرورند و بیم دارند اختیار امور از دستشان خارج شود. یعنی طلب بخشایش کنند و از طرف مقابل، واکنشی غیرقابل انتظار داشته باشد. مثلا عذرخواهی شان را نپذیرد یا زبان به انتقاد بگشاید. به گمان شما آیا دیگران حق دارند واکنشی نادرست در برابر عذرخواهی ما داشته باشند؟

از نظر منطقی پاسخ این پرسش منفی است. کسی که از او طلب بخشایش می کنیم با منطق ما باید عذرخواهی مان را بی چون و چرا بپذیرد، اما زندگی همیشه تابع اصولی که ما منطقی تعریفشان می کنیم نیست! بنابراین امکان دارد وقتی طلب بخشایش می کنیم طرف مقابل واکنشی از خود نشان دهد که انتظارش را نداشته ایم. چاره چیست؟

پیش از آن که درباره راه چاره بگوییم باید این نکته را یادآوری کنیم که ما عادت کرده ایم خطاهایمان را گردن عوامل دیگر بیندازیم. اگر سر رفیقمان فریاد کشیده ایم، می گوییم «تقصیر تو بود که عصبانی ام کردی» اگر به وظایفمان در محیط کاری به درستی عمل نکرده ایم می گوییم «امکانات فراهم نبود و دیگران نگذاشتند کاری از پیش ببرم» اگر در رانندگی باعث آسیب دیدن کسی شده ایم می گوییم «خودش مراقب نبود» و این دلیل تراشی ها یعنی ما حاضر نیستیم مسئولیت اشتباهی را که کرده ایم بپذیریم و می خواهیم برای آن علتی بیرونی پیدا کنیم.

اگر می خواهیم عذرخواهی مان واقعی و موفقیت آمیز باشد باید یاد بگیریم مسئولیت آنچه را انجام داده ایم بپذیریم و حتی خودمان را آماده کنیم تا تاوان اشتباهمان را بپردازیم. تاوان این اشتباه شاید خشم یا تندی طرف مقابل باشد، شاید او حرف هایی بزند که ما دلمان نمی خواهد بشنویم، اما به هر حال اگر خطا کرده ایم برای پذیرفته شدن طلب بخشایش مان باید صبور باشیم و به مجازات تن بدهیم و با چنین باوری طبیعتا آمادگی بیشتری برای مواجهه با واکنش های غیرقابل انتظار داریم.

مسئولیت پذیری بویژه درباره اشتباه هایمان، مهارتی نیست که ناگهان صاحب آن شویم؛ تخصصی است که آن را باید از کودکی بیاموزیم. آیا شما هم با پدر و مادرهایی برخورد کرده اید که وقتی کودکشان خطایی می کند برای آن که درس بگیرد کار اشتباه او را به یک موجود خیالی نسبت می دهند؟ مثلا وقتی او چیزی می شکند می گویند «نه! نه! تو نبودی، آن بچه بد بود که الان فرار کرده» این روش تربیتی، اولین گام به سوی پرورش بچه های غیرمسئول است، اما این دلیل نمی شود که اگر مسئولیت پذیر بار نیامده اید همچنان به رفتار نادرست ادامه بدهید و اشتباه هایتان را به عوامل بیرونی نسبت بدهید. یادتان باشد شما مسئول خطاهایتان هستید، پس بالغانه درباره آنها فکر کنید.

حتما در عذرخواهی باید با طرف مقابل ارتباط چشمی داشته باشیم چراکه نگاه کردن در چشم هایش به او تلقین می کند، شما قابل اعتماد هستید و حرف تان از صمیم قلب است
می دانید چرا آدم ها وقتی با هم دعوا می کنند چشم هایشان را می بندند و فریاد می کشند؟ آنها چشم هایشان را می بندند چون نمی خواهند حقیقت را ببینند یا متوجه شوند که طرف مقابل هم حرفی برای گفتن دارد و فریاد می کشند چون ناخودآگاه حس می کنند قلب هایشان از هم دور شده است و صدایشان به هم نمی رسد.
طلب بخشایش کردن از دیگری یعنی می خواهیم بار دیگر قلب هایمان به هم نزدیک شود، پس رفتارمان هم باید متناسب با خواسته مان باشد، بنابراین چه لزومی دارد فریاد بزنیم یا تندی کنیم وقتی قلبمان را دستمان گرفته ایم و آن را به قلب دیگری که شکسته است، نزدیک کرده ایم.

حتما در عذرخواهی باید با طرف مقابل ارتباط چشمی داشته باشیم چراکه نگاه کردن در چشم هایش به او تلقین می کند، شما قابل اعتماد هستید و حرف تان از صمیم قلب است.

بدبختانه ما در دنیای نیمکره چپ زندگی می کنیم، دنیایی که نیمکره راست در آن نقشی ندارد. حتما می پرسید نیمکره راست مگر قرار است چه کار کند که بیکار ماندنش این همه مهم است.

این نیمکره، مسئول اموری همچون عشق ورزی و خلاقیت است و از آنجا که بیشتر ما از دوران کودکی برای تخصص هایی متناسب با نیمکره چپ آموزش می بینیم، نیمکره دیگر چندان پرورش پیدا نمی کند و فقط گاهی وقت ها از زندان آزاد می شود و آنقدر در انجام وظایفش نابلد است که فقط برای ابراز افسردگی و اندوه به کار می آید.

در عذرخواهی باید هر دو نیمکره مغزمان را به کار بیندازیم، یعنی از یک سو باید یادمان بیاید طرف مقابل را دوست داریم و می خواهیم با او ارتباط دوستانه ای داشته باشیم و از سوی دیگر باید منطق مان را برای انتخاب کلماتی متناسب با شرایط انتخاب کنیم. وقتی این دو نیمکره با هم همکاری کنند آن گاه کلمات ما خالصانه و از صمیم قلب می شود و همان گونه که قدیمی ها گفته اند سخنی که از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند.

دینامیک های مرد و روابط عاشقانه

واکنش مردان سریع تر است

زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد.

مردان به قدردانی واکنش نشان می دهند

قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست.

رابطه زناشویی برای مردان بسیار مهم است

برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است.

مردان دوست دارند زنان اول شروع کنند

بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود.

مردان همیشه مشتاق نیستند

مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد.

راه های برگرداندن یک رابطه

به شما توصیه می کنم طوری رفتار نکنید که اگر طرف تان شما را ترک می کند انگار زندگی تان به پایان رسیده است. این کار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هر کس می تواند شما را راحت دور بیندازد. این چیز جالبی نیست و فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرف تان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.
در دام ظاهر و پول نیفتید:فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت این است که مردم ما با این قدر کوته بین نیستند مخصوصاً وقتی رابطه یی نزدیک با طرف مقابل داشته باشید.
ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه_ی پایدار را بسازند. این ها فقط مثل پرده ی خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند. بعضی ها اشتباه کرده و می_گویند: »فوقش اینقدر پول از دست می دهم اما باز او را به دست می آورم. نه! باید وارد عمل شوید و برای برگرداندن عشق تان اقدام کنید. اشتباه نشانه ها را درک نکنید:وقتی طرف مقابل_تان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد.
باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع به آن نشانه ها واکنش دهید. این مورد کمی سخت می شود، اما می_توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید. مخصوصاً در مورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه، وقتی اطلاعات تان در این زمینه زیاد شد. آن وقت می توانید با نشان دادن علامت_های خاص خودتان، شروع به تأثیر گذاری و گرفتن کنترل هر رابطه یی کنید. کمک بگیرید:خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سرهم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد.
در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه یی انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرف تان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید.

برگرداندن زن به رابطه

بی ریا و صمیمی باشید
سعی نکنید که با تزور و ریا به درون قلب او نفوذ کنبد زیرا او در تشخیص دروغگویی تخصص ویژه ای دارد. پس بهتر است که صادق باشید. دلیل اشتباهات گذشته خود را برای او شرح دهید و به او بگویید که از آنها درس گرفته اید. به او بگویید که زندگی بدون وجود او برای شما غیر ممکن است.

به بگویید که هنوز دوستش دارید
خانم ها همیشه منتظر شنیدن یک چنین کلماتی هستند و اگر آنرا در موقعیت مناسب مطرح کنید معمولا با روی باز مورد پذیرش واقع می شوید. باید توجه داشته باشید که این گونه حرف ها را به صورت آنی و بدون مقدمه چینی بیان نکنید. صبر کنید تا با او تنها شوید و بعد آن احساس سحرآمیز را منتقل کنید مثلا هنگامیکه که مشغول قدم زدن در زیر نور ماه هستید. سعی کنید در بیان احساسات خود منحصر به فرد عمل کنید.

البته منظور ما این نیست که کارهای عجیب و غریب ارائه دهید. مثل این که مثلا در یک مسابقه بیس بال عکس جانوران غول پیکر را تبلیغ کنند!

شما باید حرف هایتان را از صمیم قلب برای او بازگو کنید. آه، حالا آیا شما واقعا او را دوست دارید؟ اگر پاسخ منفی است او قطعا متوجه خواهد شد.

برگرداندن مرد به رابطه

قانون عدم تماس

این قانونی است که باید تحت هر شرایطی بعد از به هم خوردن رابطه از آن پیروی کنید. ببینید، می دانم که چیزی وسوسه تان می کند که با او ارتباط برقرار کنید. شاید نیاز دارید که از پایان رابطه مطمئن شوید و یا چیز جالبی دیده اید که شما را به یکباره یاد او انداخته است. اما این کار را نکنید. بگذارید همین طوری بماند. اجازه دهید او نیز به چرخه ی خودش برود و شما هم همین کار را بکنید. اگر شانسی وجود داشته باشد و چیزی ناتمام باقی مانده باشد او هم متوجه آن خواهد شد. اما فقط وقتی که فضا برای این کار داشته باشد.

مراحلی که در ادامه می آید فرآیندی است که او بعد از به هم خوردن رابطه وارد آن می شود اگر شانسی وجود داشته باشد: احساس تنهایی می کند… دلش برای شما تنگ می شود… یاد خاطرات گذشته و لحظه های خوب و چیزهایی که در مورد شما دوست داشته می افتد… احساس پشیمانی می کند… به تصمیمش شک می کند… به این فکر می کند که چه اشتباه بزرگی کرده که اجازه داده شما بروید… دیگر نمی تواند جلوی خودش را بگیرد تا با شما ارتباط برقرار نکند و حال و احوالتان را نپرسد… او با شما ارتباط برقرار می کند.

اگر شما اول با او ارتباط برقرار کنید در چرخه ی بالا اختلال ایجاد می کنید. و به جای پشیمانی، او بیشتر به تصمیمش برای تمام کردن رابطه ایمان می آورد. مردان به ذات از زنانی که به فضای شخصی آنها تجاوز می کنند خوششان نمی آید و اگر شما بعد از این که او همه چیز را تمام شده اعلام کرده به ارتباط با او ادامه دهید، این اسمش تجاوز به فضای شخصی اوست.

او نیاز دارد که نبود شما را احساس کند. و تنها راهش این است که شما نباشید.

اگر او اول با شما تماس گرفت چطور؟

خب، زیاد هیجان زده نشوید. این کار لزوما معنای خاصی نمی دهد. ممکن است فقط در حال تجربه ی لحظه های ضعف است. زیاد رویش حساب نکنید. فکر نکنید که این کارش به این معنی است که او نوری دیده و قرار است پیش هم برگردید. در واقع، چیزهای مهمی را که در مورشان گفتم را فراموش نکنید!

هنوز هم نیاز دارید که روی خودتان و فراموش کردن او تمرکز کنید. اگر با شما تماس گرفت ، لازم نیست که بی اعتنایی کنید اما به نفع خودتان است که فاصله ی مناسبی را با او حفظ کنید. مکالمه را سبک و لذت بخش نگه دارید و تلاش کنید که هیچ موضوع سنگین و جدی و احساسی ای وارد آن نشود. مکالمه را کوتاه نگه دارید. دلیل اول، وقتی که زمان و توجه شما را نداشته باشد بیشتر می خواهد که به دستشان بیاورد و برایشان کار کند و در ضمن این کار کمکتان می کند ذهنتان را شفاف و هدف مدار نگه دارید.

درگیر چرخه ی مکالمه های دوستانه نشوید. اگر قبلا جواب نداده حالا هم جواب نمی دهد مگر این که چیزی تغییر کند و تغییر واقعی زمان بر است.

راه های برگرداندن پسر

چگونه دوست سابقتان را به رابطه برگردانید: تمام چیزهایی که باید بدانید
چگونه دوست سابقتان را به رابطه برگردانید؟
تمام چیزهایی که باید بدانید

یکی از رایج ترین سوال هایی که از من پرسیده می شود این است که چگونه دوست سابق مان را برگردانیم؟ صادقانه بگویم، من در مورد پاسخ این سوال خیلی حساس هستم چون معمولا به فاجعه ختم می شود. خب، شاید نه دقیقا فاجعه، ولی قطعا دل شکستنی دیگر که از بار اول هم دردآور تر است.

دلیلش این است که افراد معمولا برای دلایل اشتباهی پیش هم برمی گردند و در این میان مشکلاتشان را نادیده می گیرند. بنابراین هیچ تعجبی ندارد که تاریخ دوباره برایشان تکرار می شود. موردهای مختلفی از پیش هم برگشتن را دیده ام بعضی هایشان به دل شکستگی های ناجور ختم شده؛ و بعضی هایشان هم به ازدواج. زوج هایی را دیده ام که بعد از سال ها جدایی دوباره با هم ازدواج کرده اند و حالا از همیشه خوشحال ترند!

این که دوست سابقتان را به رابطه برگردانید کاملا ممکن است ولی این اتفاق صرفا به خاطر این که شما این طور می خواهید رخ نمی دهد. مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید و کارهایی که باید انجام دهید. دوست داشتن کافی نیست، دلتنگی برای هم کافی نیست، برای موفقیت یک رابطه چیزهای دیگری هم لازم هستند.

معمولا قانون کلی این است که اگر یک باره جواب نداده، قرار نیست جواب بدهد… مگر این که چیزی به طور چشم گیری تغییر کند. برای بالا بردن شانس های موفقیتتان، باید خودتان را به اطلاعات درست مسلح کنید.

پس بیایید این مساله را واکاوی کنیم: برای برگرداندن او چه کاری باید انجام دهیم و چطور می توانیم کاری کنیم که این رابطه ادامه دار باشد؟

چطور او را به رابطه برگردانم؟

سوال های مهمی که باید پرسید

قبل از این که خودتان را در ماموریت برگرداندن او احساس کنید ضروری است که این سوال ها را از خودتان بپرسید

چرا می خواهید او برگردد؟
آیا واقعا او را می خواهید یا دلتان برای بودن در رابطه تنگ شده است؟ آیا دنبال تایید می گردید( خصوصا اگر او با شما به هم زده) و یا دنبال احساس کافی بودن هستید؟ آیا او واقعا فرد زندگی شماست؟ همانی که شما را می فهمد، قدرتان را می داند و درکتان می کند یا این که از تنها ماندن می ترسید؟ می ترسید که نتوانید بهتر از او پیدا کنید، یا این که می ترسید که دوباره با فرد دیگری از اول شروع کنید؟ قبل از این که هرکاری انجام دهید، سعی کنید تا بفهمید دلیل اصلی این که می خواهید او برگردد را بفهمید.

دلایل اصلی به هم خوردن رابطه تان چه بوده اند؟
هر پایان رابطه، یک دلیل ظاهری و یک دلیل واقعی دارد. دلیل ظاهری شاید این باشد که او نمی توانست به شما متعهد شود اما دلیل واقعی اش شاید این باشد که ناسازگاری های ریشه ای زیادی بین شما وجود دارد به طوری که هیچ جوره با هم یک جا جمع نمی شوند. شاید او به شما خیانت کرد و این طور شد که رابطه تان تمام شد اما دلیل واقعی اش چیز دیگری باشد. چیزهای دیگری که باعث شدند او آن کار را انجام دهد.

اگر می خواهید پیش هم برگردید، باید بفهمید که دلایل واقعی چه بوده اند که باعث شدند شما به هم بزنید و به گونه ای راه حل گرایانه ببینید که آیا چیزی وجود دارد که نیاز باشد با آن دست و پنجه نرم کنید. به سادگی بگویم که بعضی از مشکلات را نمی توان حل کرد و در این موارد شما باید صادقانه تصمیم بگیرید که آیا می توانید با آنها کنار بیایید و زندگی کنید یا نه.

آیا می توانید آنچه که دفعه ی اول از هم پاشید را تعمیر و احیا کنید؟
پایان رابطه ها همین جوری پیش نمی آیند و معمولا نتیجه ی تلنبار شدن خیلی چیزها روی هم هستند. و جبران کردن فقط با یک دلیل اتفاق می افتد: دلتان برای هم تنگ می شود. اما این کافی نیست. باید ببینید که می توانید آنچه بینتان بوده را احیا کنید و اگر بله، چطور می خواهید این کار را انجام دهید.

برای مثال، اگر احساس می کردید که نمی توانستید در رابطه تان به او اعتماد کنید و همیشه نگران بودید که دور از چشم شما کارهایی انجام می دهد، باید از خودتان بپرسید که چرا این طوری بود و این بار چه کاری می توانید انجام دهید که با بار قبل متفاوت باشد.

آیا شما احساس ناامنی داشته اید یا این که او آدم قابل اعتمادی نبوده است؟ اگر مشکل به خاطر عدم امنیت شما بوده خوب است چرا که می توانید حلش کنید( با کار کردن روی خودتان)، اما اگر او فرد قابل اعتمادی نیست، خب … مشکل خیلی بزرگ تری است چرا که واقعا بدون اعتماد هیچ رابطه ای وجود نخواهد داشت.

چه احساسی داشتید وقتی با او در رابطه بودید؟
مسلم است که اواخر رابطه تان احساس خوبی نداشته اید اما منهای آن زمان؛ بقیه ی روزهای رابطه تان چه احساسی داشته اید؟( شروعش هم به حساب نمی آید. چرا که اوایل همه رابطه ها همیشه راحت و ایده آل است؛ نسخه های فیلتر شده ی رابطه های واقعی!)

آیا احساس راحتی داشتید و می توانستید خودتان باشید؟ یا این که دائما در استرس و اضطراب به سر می بردید؟ آیا احساس می کردید که قضاوت می شوید، انگار که باید طوری زندگی می کردید تا انتظارات را برآورده کنید؟ یا احساس دیده شدن و پذیرفته شدن داشتید؟ آیا احساس می کردید که این رابطه به شما به عنوان یک فرد امکان رشد می دهد و یا این که نسخه ی بد شما را بیدار می کرد؟

دلیل این که الان می خواهید او برگردد شاید این باشد که نداشتن او در زندگی تان بدتر از داشتن او در زندگی تان است اما شاید هر دوی این ها گزینه های بدی باشند! تنها بودن شاید احساس بدی باشد اما بودن با فرد اشتباهی بدتر است. حتی با این که برگشتنش به طور موقتی حال شما را خوب می کند در دراز مدت در مسیر بدی قرار خواهید گرفت.

باید با نگاهی عمیق به رابطه تان تعیین کنید که بودن او در زندگی تان واقعا به نفع شماست یا نه.

در یک رابطه خوب و سالم، شما برای آن فردی که هستید پذیرفته می شوید. احساس نیاز نمی کنید که طور خاصی فیلم بازی کنید چرا که می ترسید خود واقعی تان به اندازه ی کافی خوب نباشد.

اگر احساس می کنید که برای برگرداندن او این کاری است که باید انجام دهید، پس لازم است که دوباره به این فکر کنید که او فرد مناسب زندگی شما هست یا خیر.

حتی قبل ازاین که به برگشتن پیش او فکر کنید…

مطمئن شوید که خودتان را دوست دارید… و و اقعا عاشق خودتان هستید. یک تست عزت نفس روی خودتان انجام دهید و این سوال ها را از خودتان بپرسید:

آیا به خودتان احساس خوبی دارید؟
آیا به زندگی تان احساس خوبی دارید؟
آیا شاد و خوشبخت هستید؟

بله، می دانم که در حال حاضر چون رابطه تان تمام شده در حال و روز خوبی به سر نمی برید اما در حالت کلی، آیا زندگی تان همان طوری است که می خواستید باشد؟ آیا دوستان، سرگرمی ها ، شور و احساس معنا و مفهموم و هدف در زندگی تان دارید؟ آیا متوجه اید که شما ارزشمند و مهم هستید و لیاقت یک رابطه ی بی نظیر را دارید؟
واقعا به این آخری فکر کنید. جوابش ممکن است آزاردهنده باشد. حتی ممکن است باعث شود گریه کنید اما نیاز دارید که احساسش کنید، نیاز دارید که با خود واقعی تان ارتباط برقرار کنید و آن قسمت وجودتان را رشد و پرورش دهید.

آن چیزی که ما را به سمت رابطه های بد می کشاند و برای مدت طولانی ما را گرفتار آنها می کند عزت نفس پایین است. باور نداریم که می توانیم بهترش را بدست بیاوریم و برای خودمان دلیل می آوریم که از هیچی که بهتر است و دیگر این که با بودن در این رابطه چیزی از دست نمی دهیم. ذهن نیمه هوشیار همیشه دنبال اعتبار بخشیدن و تایید کردن است. اگر باور نداشته باشید که به اندازه ی کافی خوب هستید با افرادی رابطه برقرار می کنید که باعث می شوند احساس بی ارزشی به خودتان داشته باشید و شما همان جا می مانید چرا که در عمق وجودتان فکر می کنید لیاقتتان همین است. این طور نیست. تا وقتی که این را بفهمید و روی تمام آنچه که نیاز به احیا دارد کار نکنید، نمی توانید رابطه ای سالم و شاد با هیچ کسی داشته باشید چه دوست سابقتان و چه هر فرد دیگری.

برای این که به دستش آورید از رویش رد شوید

اگر واقعا می خواهید که او را برگردانید باید تمرکزتان را بگذارید روی این که از رویش رد شوید و بی خیالش شوید. می دانم که برعکس به نظر می رسد اما با دلایل مهمی این کار ضروری است.

اول، به شما این فضا را می دهد تا تعیین کنید که این فرد به درستی فرد زندگی شماست. ممکن است دلتان برایش تنگ شود و دلتان به درد بیاید اما این به آن معنا نیست که او فرد مناسب زندگی شماست. به احتمال زیاد دلایل زیادی وجود دارند که نمی توانید بی دردسر بی خیال او شوید. فقط وقتی به صورت فعالانه برای فراموش کردنش تلاش می کنید می توانید به صورت شفاف ببینید که آیا چیزی که ارزش نگه داشتن داشته باشد وجود دارد یا خیر.

دوم، اگر روی این تمرکز کرده اید که چطور او را برگردانید پس تمرکزتان را روی مهم ترین چیز در زندگی تان از دست می دهید: خودتان.

به جای این کار، ذهنتان منحصرا روی او، این که چقدر بی نظیر است و این که چقدر می خواهید که برگردد متمرکز می شود. نیاز دارید تا زمانی را صرف تمرکز روی خودتان، روی تبدیل شدن به بهترین نسخه ی خودتان، لذت بردن و خوش گذرانی، عشق ورزیدن به زندگی تان ، خودخواه بودن و انجام کارهایی که شما را شاد می کند، کنید.

شاید غیر ممکن به نظر برسد اما یادتان باشد که شما روی مغر و ذهنتان اشراف کامل دارید و می توانید مانع شوید تا افکارتان درگیر او و چیزهایی که نمی خواهید بهشان فکر کنید نشوند.

مراحل مختلفی از اندوه در پایان رابطه وجود دارند و باید به خودتان این اجازه را بدهید که در این چرخه و مراحل قرار بگیرید. اندوهگین باشید، عصبانی شوید، تمام یادگاری های تان را جمع کنید و در جعبه ای بگذارید و در جایی مخفی شان کنید، او را از ذهنتان و از محیط پیرامونتان بیرون بیاندازید و سعی کنید که خوش بگذرانید! شما در حال حاضر مجرد هستید و کارهای زیادی هستند که می توانید انجام دهید و لذت ببرید. پس دوستانتان را جمع کنید و کلی حال کنید! و اگر می توانید به یک سفر جالب بروید. در فرار کردن چیزهای نیروبخش زیادی وجود دارد.

قانون عدم تماس

این قانونی است که باید تحت هر شرایطی بعد از به هم خوردن رابطه از آن پیروی کنید. ببینید، می دانم که چیزی وسوسه تان می کند که با او ارتباط برقرار کنید. شاید نیاز دارید که از پایان رابطه مطمئن شوید و یا چیز جالبی دیده اید که شما را به یکباره یاد او انداخته است. اما این کار را نکنید. بگذارید همین طوری بماند. اجازه دهید او نیز به چرخه ی خودش برود و شما هم همین کار را بکنید. اگر شانسی وجود داشته باشد و چیزی ناتمام باقی مانده باشد او هم متوجه آن خواهد شد. اما فقط وقتی که فضا برای این کار داشته باشد.

مراحلی که در ادامه می آید فرآیندی است که او بعد از به هم خوردن رابطه وارد آن می شود اگر شانسی وجود داشته باشد: احساس تنهایی می کند… دلش برای شما تنگ می شود… یاد خاطرات گذشته و لحظه های خوب و چیزهایی که در مورد شما دوست داشته می افتد… احساس پشیمانی می کند… به تصمیمش شک می کند… به این فکر می کند که چه اشتباه بزرگی کرده که اجازه داده شما بروید… دیگر نمی تواند جلوی خودش را بگیرد تا با شما ارتباط برقرار نکند و حال و احوالتان را نپرسد… او با شما ارتباط برقرار می کند.

اگر شما اول با او ارتباط برقرار کنید در چرخه ی بالا اختلال ایجاد می کنید. و به جای پشیمانی، او بیشتر به تصمیمش برای تمام کردن رابطه ایمان می آورد. مردان به ذات از زنانی که به فضای شخصی آنها تجاوز می کنند خوششان نمی آید و اگر شما بعد از این که او همه چیز را تمام شده اعلام کرده به ارتباط با او ادامه دهید، این اسمش تجاوز به فضای شخصی اوست.

او نیاز دارد که نبود شما را احساس کند. و تنها راهش این است که شما نباشید.

اگر او اول با شما تماس گرفت چطور؟

خب، زیاد هیجان زده نشوید. این کار لزوما معنای خاصی نمی دهد. ممکن است فقط در حال تجربه ی لحظه های ضعف است. زیاد رویش حساب نکنید. فکر نکنید که این کارش به این معنی است که او نوری دیده و قرار است پیش هم برگردید. در واقع، چیزهای مهمی را که در مورشان گفتم را فراموش نکنید!

هنوز هم نیاز دارید که روی خودتان و فراموش کردن او تمرکز کنید. اگر با شما تماس گرفت ، لازم نیست که بی اعتنایی کنید اما به نفع خودتان است که فاصله ی مناسبی را با او حفظ کنید. مکالمه را سبک و لذت بخش نگه دارید و تلاش کنید که هیچ موضوع سنگین و جدی و احساسی ای وارد آن نشود. مکالمه را کوتاه نگه دارید. دلیل اول، وقتی که زمان و توجه شما را نداشته باشد بیشتر می خواهد که به دستشان بیاورد و برایشان کار کند و در ضمن این کار کمکتان می کند ذهنتان را شفاف و هدف مدار نگه دارید.

درگیر چرخه ی مکالمه های دوستانه نشوید. اگر قبلا جواب نداده حالا هم جواب نمی دهد مگر این که چیزی تغییر کند و تغییر واقعی زمان بر است.

این ها برخی قانون های مهمی هستند که شما باید از آن پیروی کنید:

تا وقتی که مطمئن نشده اید اوضاع از چه قرار است با او نزدیک و صمیمی نشوید. این نزدیکی قدرت تصمیم گیری و قضاوت شما را از بین می برد و شما قادر نخواهید بود به درستی موقعیت را تشخیص دهید. این کار هم چنین شما را از تمرکز روی مسائل واقعی باز می دارد و درگیر این فکر می کند که دارید دوباره همان مسیر اشتباه را می پیمایید.
درگیر این نشوید که او را تصاحب کنید و بازی را ببرید. با این امیدکه او می بیند و توجه اش را جلب می کنید کاری انجام ندهید و در اینستاگرام پست نگذارید، وقتی که او را می بینید یا با او صحبت می کنید نقش چیزی را که نیستید بازی نکنید با این امید که برگردد. انجام این کارها توجه شما را روی او برمی گرداند در حالی که قرار است شما در حال حاضر روی خودتان تمرکز کنید! برای خودتان زندگی کنید نه برای برگرداندن او.
افسرده و گرفته نباشید. دائما به او پیام ندهید و با او تماس نگیرید. التماس، گریه و یا خواهش نکنید. این کار فقط باعث می شود دیوانه به نظر برسید و او را بر نمی گرداند.
یادتان باشد که همه چیز درست خواهد شد. ببینید، من با دوست سابقم که ۱۱ سال قبل از ازدواجم با او دوست بودم ازدواج کردم و در طی این مدت بارها و بارها به طور تصادفی همدیگر را ملاقات کرده بودیم و هیچ اتفاقی نیافتد. این اتفاق فقط وقتی افتاد که ما هر کدام به طور مجزا روی خودمان کار کردیم و توانستیم در جایی قرار بگیریم که بتوانیم یک رابطه ی موفق داشته باشیم. من طی آن ۱۱ سال دوستان دیگری هم داشتم که می خواستم برگردند اما حالا که به آن روزها نگاه می کنم خیلی خوشحالم که آنها هرگز برنگشتند. ما همیشه نمی دانیم چه چیزی برای ما بهترین است. فقط به این اعتماد کنید که آخرش همه چیز خوب پیش خواهد رفت.
بدانید که چه زمانی باید بی خیال شوید. اگر او دنبالش نیست و پی اش را نمی گیرد، اگر او سر صحبت را باز نمی کند، بعد از گذشتن مدت زمانی از پیش هم برگشتن حرفی نمی زند فقط فراموشش کنید و واقعا پی زندگیتان بروید. نمی توانید کسی را مجبور کنید که به شما احساس خاصی پیدا کند. اگر شما بهترین خودتان شده اید و از زندگی تان لذت می برید و او بر نمی گردد، پس چیز دیگری وجود ندارد که شما بتوانید انجام بدهید یا می توانستید انجام دهید. حداقل، الان در جایگاه خوبی هستید و این شانس شما برای پیدا کردن عشق ماندگار با فردی مناسب را افزایش می دهد.

سایت روانشناسی نوین بینش

۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته



موضوعات :
ذهن و روان

درباره نویسنده

novinatlas 1733 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های

دیدگاه ها


دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.