چگونه فردی با شخصیت باشیم
این مطلب در مورد موضوعاتی همچون چگونه یک دختر با کلاس باشیم، چگونه فردی خاص باشیم، چگونه فردی با سیاست باشیم، چگونه فردی اجتماعی باشیم، چگونه شخصیت خود را بسازیم، چگونه با شخصیت شویم، چگونه فردی جدی باشیم، چگونه شخصیت محکمی داشته باشیم می باشد.
چگونه یک دختر با کلاس باشیم
خانم جذاب و دوست داشتنی بودن هدفی است که هر دختر خانم و خانمی برای رسیدن به آن تغییرات زیادی در رفتار و ظاهرشان انجام می دهند که البته بعضی اوقات هم در این راه اشتباه می کنند و کار را خراب تر.خانم جذاب
استفاده از لباس های تنگ و لباس هایی که بدن را ناراحت می کند، استفاده افراطی از کفش های پاشنه بلند، رنگ، مش، صاف و فرکردن مو به طور مکرر و … شاید شما را زیباتر نشان دهد، اما در گذر زمان آسیب های جدی به شما می زند.
زیبا باشید، جذاب باشید، اما خودتان را نکشید که هیچ چیزی مثل سلامتی مهم نیست، هیچ کس یک زن زیبا را که آه و ناله می کند و در خانه خوابیده است را دوست ندارد، در ثانی آدم مریض که نمی تواند لباس های قشنگ بپوشد و شاد و سرحال در مهمانی ها بدرخشد، پس قدم اول برای شیک و زیبا بودن، سلامتی است، حافظ سلامتی خود باشید، مقالات زیادی در اینترنت و روزنامه در مورد حفظ سلامتی وجود دارد که با خواندن آنها و به کار بستن توصیه هایشان می توانید سالم زندگی کنید، خواب کافی، ورزش منظم، استفاده از میوه ها و سبزیجات، نداشتن استرس و آرام بودن، بهداشت کافی و …از جمله کلیدهای سلامتی است.
خانم ثروتمندی را می شناختم که وقتی می خندید، معلوم می شد که ناهار چی خورده است! تکه های سبزی، گوشت، کیک و… تا ساعت ها پس از غذا خوردن روی دندان هایش می ماند و انزجار دیگران را برمی انگیخت! اگر عطر گران قیمت خود را روی تن عرق دار خود بزنید، اگر روی لباس زیرتان که مدت هاست عوض نشده، لباس میلیونی هم بپوشید، بازهم همه از اطرافتان پراکنده خواهند شد، پس نظافت شخصی رمز دیگر زیبا و شیک بودن است.
برای اینکه یک خانم دوست داشتنی و همه چیز تمام باشید باید:
موهای زائد صورت و بدنتان را از خود دور کنید، شیک پوشی با صورت نامرتب جور در نمی آید، اگر رفتن به آرایشگاه برایتان سخت است، خودتان با یک موچین، صورت خود را تمیز کنید و نگذارید که ابروهایتان پر شود.
عطر خوشبو از اولین روش های جذاب بودن یک خانم است (البته نه در کوچه و خیابان)، عطر خوب بخرید و برای آن هزینه کنید، جالب است بدانید که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به عطر زدن و استفاده از بوی خوش توصیه های زیادی کرده اند و هزینه عطر ایشان از هزینه خوراکشان بیشتر بود.
زیورآلات برای زنان حکم پیاز برای غذا و جهاز برای عروس را دارد، استفاده از گردنبند که دیگر از اوجب واجبات است، حتی اگر پولی برای خرید گوشواره و دستبند ندارید، گردنبند را فراموش نکنید، شاید در مهمانی ها، کسی دست شما را نبیند و توجهی به گوشواره هایتان که زیر موهایتان است نداشته باشد، اما همه گردنبند را می بینند.
ناخن های زیبا و مرتب از رموز دیگر زنان شیک پوش و زیباست، حتی اگر از عهده هزینه آرایشگاه برنمی آیید، خودتان ناخن هایتان را مرتب کنید.
تصور نکنید که هر چه بیشتر آرایش کنید، زیباتر خواهید شد، با این کار فقط چهره تان را مصنوعی جلوه داده اید، همه آدم ها زیبایی طبیعی را بیشتر دوست دارند، می توانید از یک کرم ضد افتاب که کمی هم سفید کننده دارد استفاده کنید، که هم سلامت پوست خود را در برابر آفتاب و اشعه لامپ ها حفظ کرده اید و هم جوش ها و لکه های پوست خود را پوشانده اید، استفاده از یک خط لب که رنگ ملایمی دارد، زیبایی طبیعی شما را دو چندان می کند، فرمژه هم وسیله خوبی است که بعد از حمام توصیه می شود.
چگونه فردی خاص باشیم
۱-خود واقعیتون رو پیدا کنید.
هیچ کس نمیتونه بهتون بگه چطوری یه انسان خاص و منحصر به فرد باشید. لازمه خاص بودن اینه که اون ویژگی درونیتون که شما رو از بقیه متمایز میکنه پیدا کنید. هر اسمی شما روش بذارید ، مثلا روح، ذات، اقبال، شما باید خودتون رو در آغوش بگیرید، خودتون رو تعریف کنید و خودتون رو بسازید، که کار و تلاش شما رو میطلبه. اینکه میگن خودتون باشید یعنی چی ؟! شما کی هستین؟ و چطور میتونید بهترین شکل از خودتون رو پیدا کنید و همون باشید. اینا سوالهاییه که همه عمرمون باهاشون روبه رو هستیم. آزمایشهای فکری زیر رو به خاطر بسپارید تا ذهنتون رو به سمت ویژگیهای ذهنی و درونیتون متمایل بشه.
-چه وقتایی کاملا احساس آرامش و راحتی میکنید؟
-روز ایدهالتون رو توصیف کنید، باید چه چیزایی در بر داشته باشه؟
-دیگران کدام ویژگی رفتاری یا کاری شما رو تحسین میکنند؟ چه کاری رو به خوبی انجام میدین؟
-اختلاف نظری رو که اخیرا با کسی یا چیزی داشتین شرح بدین. شما چه فرقی میکردین؟
-اگه بتونید،چطور خودتون رو تغییر میدید و چرا؟
۲- ویژگیهای شخصی دیگران رو بشناسید.
اینکه خاص باشیم یعنی چی؟ به کسانی که به نظر شما نمونه و سرمشق یا آدم جالب و شاخصی هستند نگاه کنید و ویژگیهای کلیدی که اونها رو از شما متفاوت ساخته پیدا کنید. ممکنه افرادی که به خودشون توجه می کنند و برجسته هستند، تو ذهن شما به عنوان افراد خاص و منحصر به فرد شناخته شوند یا کسانی که خودشون رو کاملا وقف کارشون میکنند یا اونهایی که در برابر مشکلات خویشتندار هستند. البته برای هر کدوم از ما فرق میکنه، بیشتر به این توجه کنید که چه چیزی در وجود مادربزرگتون،دوست صمیمیتون یا عشقتون وجود داره که باعث میشه براشون احترام خاصی قائل باشین، درگیر حرفهای دیگران نشین، خودتون نقاط قوت افراد خاص زندگیتون رو پیدا کنید.
-سعی کنید از زندگی افراد مشهور فاصله بگیرید و به افرادی توجه کنید که در زندگیتون وجود دارند. تشخیص ویژگیهای ظاهری آدمها راحتتره، مثلا میشه گفت برد پیت یه آدم خاصه چون پولدار و خوش قیافهست ولی سخته که شخصیت درونی واقعیش رو بشناسیم ما فقط شخصیت بیرونیش رو میتونیم ببینیم و بیشتر اونو تو نقشهای سینمایی که بازی کرده دیدیم.
-قدرت داشتن نمیتونه یکی رو خاصتر کنه . اگه یکی بنا به هر دلیلی روی شما تسلط داره، از شما موفقتره و یا شناختهشده و قابل احترامه دلیل نمیشه اونو سرمشق خودتون قرار بدین و ازش تقلید کنین.
۳- نقابها رو از صورتتون بردارید!
ههمون یه نقاب داریم. وقتی سر کار میرید یه نقاب حرفهای بودن به صورتتون میزنید، یا اگه بعد از کارتون با کسی قرار میذارید نقابتون رو تغییر می دید و نقابی مناسب با قرارتون میزنید. وقتی با دوستانتون هستید یه نقاب میزنید و وقتی با خونوادهتون هستین یه نقاب دیگه. چیزهایی که خود واقعی شما رو میسازه پیدا کنید. بریم ببینیم پشت این نقابها چیا هستن:
-برای اینکه ارتباطتون با نقابها رو درک کنید، بیاید به زمانی فکر کنید که یه آدم غیرواقعی و دروغین بودین. خب اوضاع چطور بود؟ چه احساسی داشتید؟
-فیسبوک و توییترتون رو چک کنید، اینا نمونههای خوبی از نقابهای مجازی هستند، افراد سعی میکنند تصاویری از خودشون نشون بدن که دیگران رو جذب کنه و در اغلب موارد با روش خاص و هنرمندانهای تصویری غیرواقعی از خودشون نشون میدن که نمیشه به نوع واقعیش پی برد!
۴-فکر نکنید تو همه چیز بهتر از دیگرانید.
اینکه بخوایم منحصر به فرد باشیم اغلب تابع اینه که مورد تآیید دیگران قرار بگیریم. ما دوست داریم مورد احترام بقیه قرار بگیریم و به عنوان یه فرد موفق و شادی شناخته شیم که دیگران بهمون غبطه بخورن. خاص بودن به این معنی نیست که تو هر چیزی استثنایی باشیم. لازم نیست بهترین بازیکن تنیس باشیم یا یه نویسنده با بیشترین انتشارات یا ثروتمندترین وکیل. درواقع به این معناست که نسبت به خود حقیقیمون صادق باشیم. از خودتون راضی باشید و لذت ببرید و سعی نکنید از رضایت دیگران برای بالابردن عزت نفستون استفاده کنید.
-روانشناسان اغلب به منبع کنترل درونی و بیرونی در افراد اشاره میکنند یکی با منبع کنترل درونی، احساس رضایت رو تو وجود خودش جستجو میکنه و دنبال اینه که با کار و تلاش خودش، خودشو راضی نگه داره و افرادی با منبع کنترل بیرونی برای کسب رضایت و خشنودی به بقیه نگاه میکنند. شما از کدوم دسته هستین؟
۵-خودتون رو سوپرایز کنید.
افرادی که واقعا خاص هستند، همیشه در حال تغییرند و با تواناییهاشون خودشون رو سوپرایز میکنند تا رشد کنند و باطنشون رو بهتر و بهتر کنند. اگه میخواین خاص باشین، یکی از عادتهایی که داشتین رو بشناسین و سعی کنید با یه دید جدیدی بهش بپردازین.
-به یادگیری مهارتهای جدید و خوندن کتابهای جدید بپردازید و خودتون رو به چالش بکشونید. شما خیلی با تجربه و باهوش نیستید که تصورات و عقایدتون متزلزل نشن و یا اونقدر خاص نیستین که اشتباهی مرتکب نشید پس تا میتونید یاد بگیرید.
چگونه فردی با سیاست باشیم
همیشه پیش شوهرتون آرایش کرده و خوش تیپ باشید. بهترین لباسهاتونو بپوشید. سعی کنید لوند باشید. ناز و عشوه براش داشته باشید. تنوع رو تو ظاهر رعایت کنید.
وقتی احتیاج به سکوت داره ساکت باشید
بهش اعتماد به نفس بدید و تاییدش کنید. خوبیهاشو بگید. از تک تک اجزای صورت و بدنش تعریف کنید.
هر حرفی رو پیششون نگید. احتیاج نیست کامل همه چیز رو درباره گذشته شما بدونن.
پر انرژی باشید.
وقتی صحبت می کنه. چه تو خلوت و چه تو جمع نشون بدین که ۶ دنگ حواستون به اونه.
سعی کنید یک جورایی تو خلوت وقتی با هم خوبین بهش دیکته کنی که : ” هیچ کس هیچ وظیفه ای در قبال ما نداره. و هرکس هر کار و کمکی برای ما انجام میده همه از لطفشه. نه وظیفه….” و بگید اگه ما تو کارا ه هم کمک کنیم. کمک از طرف هرکس باشه لطف و بزرگی اون شخص رو نشون میده. و یکی دیگه این رو آرون آروم بهش بگید که تو اسلام گفته شده زن به خاطر کار تو خونه شوهرش می تونه ازش پول بگیره. این یعنی کار زن تو خونه وظیفه اش نیست.در واقع لطفشه. و کمک مرد به زن تو خونه هم همین طور”…
سعی کنید که از خانواده و عزیزانش خیلیییی بد نگید. کلا سعی کنید زیاد حرف اونا رو نیندازید. چون اگه زیاد گله گی کنید شوهرتون میگه تو که از همیشه با خانواده من بدی…. اگه تعداد گلگی هاتون کم باشه اگه یک بار خیلی ناراحت بودین به شوهرتون در مورد مادر یا خوهرش بگین. حق رو به شما می ده.
این مطلب در مورد گریه هم صدق می کنه. یعنی خیییلی گریه نکنید. عادی میشه براش و دیگه به گریه هاتون اهمیت نمی ده.
فرهنگ تشکر رو یادمون نره. حتی از همسر. … وقتی تو خونه کمک می کنه یا کارخوبی میکنه حتما ازش تشکر کنید. و تشویقش کنید. و حتما پیش بقیه (وقتی که خودش هم هست ) ازش و از کار خوبش صحبت کنید و اونو تحسین کنید.اینطوری خیلی تشویق میشن. از غذاهاشون عکس بگیرین و برای تشویقشون تو جمع نشون بدین و تعریف کیند.
خونه مادر شوهر حتما جلو چشم شوهرتون کار کنید نه دور از چشم اون.
ناراحتی ها و دلخوری هاتونو بذارین برای وقتی که با هم مثلا رفتین قدم بزنین. اونجا آروم بهش بگین.
سعی کنید اینو تلقین کنید به خود که می خواین با شوهرتون تو داشتن مادرش شریک شین. بعضی وقتا بگید وای دلم برا مامن تنگ شده… یا دلم برای دستپخت مامان تنگ شده…. باور کنید این مورد خیلی تاثیر داره. شوهر من از این جمله خیلی خوشش اومد. رفت به مامانش گفت. اونم کلی کیف کرد….
سعی کنید با خواهر شوهر و جاریتون خیلی صمیمی نشید. هیچ وقت بدی فامیل شوهر رو پیش جاری نگید. یک وقت با هم بد میشید میره میگه ها….من چند مورد اینطوری در اطرافیان دیدم. کلا خیلی زیاد باهاشون حرف نزنید. موقع صحبت کردن… سعی کنید که صحبت ها رو تو جمع مختلط زن و مرد ببرید. مجلس که زنونه بشه خیلی حرف و حدیث در میاد.
از معجزه لبخند غافل نشید.
بعضی وقت ها که خونه مادر شوهرتون میرید. یک چیزی مثل ژله یا کیک و امثال اون درست کنید ببرین. خیلی ذوق می کنن.
برای بچه های کوچیک فامیل کادوهای هرچند خیلی کوچیک بگیرید. که هم دل بچه و هم دل پدر مادرشو به دست میارید.
چگونه فردی اجتماعی باشیم
آهسته و پیوسته پیش بروید.
تا حالا این لطیفه را شنیده اید: چگونه یک فیل را بخوریم؟ جواب: لقمه لقمه. این روش برای اینکه تبدیل به فردی اجتماعی و خوش مشرب شوید بسیار کارآمد است.
وقتی که به خاطر نداشتن دوست خوب در زندگی خود ناامید و ناراحت شدید، زمان آن رسیده که برای اصلاح خودتان تلاش کنید و به آن شخصیت اجتماعی که همیشه آرزو داشتید تبدیل شوید. متاسفانه روانشناسی در این مورد چندان کارایی ندارد و شما به یک باره کاملا تغییر نمی کنید.
واقعیت این است که تغییرات اساسی برای اجتماعی شدن شما زمانی اتفاق می افتد که یک سری مراحل برای خود در نظر بگیرید واین مراحل را به تدریج طی کنید. برای مثال شما می توانید با طرح سوال در جمع شروع کنید و وقتی که توانستید این کار را راحت انجام دهید گام بعدی را بردارید و به ارائه نظراتتان در جمع بپردازید.
با اقدامات به موقع شما سرانجام تبدیل به فردی اجتماعی می شوید. لازم است این نکته را بدانید که این روند تدریجی زمانی نتیجه می دهد که پیوسته آن را دنبال کنید.
انتظارات خود را پایین بیاورید.
یک ویژگی که بیشتر افراد کمرو دارند این است که برای خودشان معیارهای عالی در نظر می گیرند. آنها از خودشان انتظار دارند که در برداشت اول عالی به نظر برسند وهمه دوستشان بدارند و فکر می کنند که اگر چنین نشود فاجعه است.
حتی افرادی با توانایی های ارتباطی فوق العاده نیز نمی توانند به چنین معیار ایده الی دست پیدا کنند. افراد خجالتی با تحمیل چنین معیارهایی به خود، خویشتن را آزار می دهند.
به همین دلیل بهترین کاری که می توانید برای اجتماعی شدن انجام دهید این است که توقع تان را پایین بیاورید. اگر معیارتان برای موفقیت این است که همه دوستتان داشته باشند نمی توانید پیشرفت کنید. اما اگر معیارتان این است که بتوانید سر صحبت را با افراد جدید باز کنید قطعا پیشرفت خواهید کرد.
نکته مهمی که باید بدانید این است که نباید خیلی از خودتان انتظار داشته باشید. شما انسانید میتوانید با بعضی افراد ارتباط خوبی برقرار میکنید و با برخی دیگر نه و این قابل قبول است. آن را قبول کنید و به زندگی خود ادامه دهید.
گفتگوهای ذهنی خود را مدیریت کنید.
یک سوال: چگونه یک شخص معیار بالایی برای اجتماعی بودن برای خود در نظر می گیرد؟
پاسخ این است که او این کار را در گفتگوی ذهنی با خود انجام می دهد. او در گفتگو با خود میگوید من باید این شخص را تحت تاثیر قرار دهم، آن ها باید من را دوست بدارند و خیلی چیزهای دیگر.
در میان افرادی که خیلی اجتماعی نیستند آن هایی که به گفتگو ذهنی با خودشان می پردازند نسبت به کسانی که معیارهای سطح بالا و غیر واقعی برای خود در نظر می گیرند راهکارهای ناکارآمد تری برای اجتماعی شدن اتخاذ می کنند. اگر گفتگوهای ذهنی آنها را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که پر از افکار غیر منطقی و بیهوده است.
بنابراین برای اجتماعی شدن گام بزرگ، مدیریت گفتگو با خویشتن است. یعنی چیزهای غیرواقعی، ناکارآمد واحمقانه ای را که به خود میگویید مشخص کنید و آنها را اصلاح کنید.
از آنجایی که با روشی اصولی این کار را انجام می دهید نه تنها عادت گفتگوی درونی شما تغییر می کند بلکه باورهای اولیه شما نیز تغییر خواهد کرد. این به شما کمک می کند که اعتماد به نفس پیدا کنید و با افراد دیگر راحت تر ارتباط برقرار کنید.
هرچه که فردی اجتماعی تر می شوید مهارت های ارتباط با مردم نیز در شما تقویت می شود. این باعث می شود که شما باز هم اجتماعی تر شوید و در یک چرخه مثبت قرار بگیرید که به تقویت زندگی اجتماعی شما منجر می شود. و بهترین قسمت این سفر این است که در آن محدودیتی ندارید.
چگونه شخصیت خود را بسازیم
به نقل از سپیده دانایی؛ ذهن افراد تجربهپذیر احتمالاً به لحاظ شناختی نسبت به افرادِ بستهتر و انعطافناپذیرتر، برانگیختهتر است.
به عنوان یک استاد روانشناسی که تخصصش تغییرات ما انسانها در طول زمان است، یکی از دروسی که تدریس میکنم، «رشد در زندگی» است. در این درس من و دانشجویانم درباره چگونگی تأثیر ابعاد مختلف رشد (فیزیکی، شناختی و احساسی) روی یکدیگر صحبت میکنیم. مثلا اینکه کمبود خواب، که فیزیکی است، میتواند وارد ابعاد احساسی و شناختی شود؛ به این طریق که ما را بدخلق کند و نگذارد درست فکر کنیم. مثال دیگری در این زمینه، اختلالمشاعر است که اگرچه روندی فیزیکی است، قطعاً روی عملکردهای شناختی مثل حافظه، و همچنین سلامتی احساسی تأثیر میگذارد. تعاملات بین این ابعاد نشاندهنده چندبعدی بودن رشد در زندگی است.
وقتی من از پوشش تدریس بیرون میآیم و لباس محقق به تن میکنم، دغدغههای من به خصوص روی رشد هویت و شخصیت در بزرگسالی متمرکز میشود. در این زمینه هم، مشخص است که شخصیت چند بعدی است. «تجربهپذیری»، یکی از ویژگیهای شخصیتی، مثال بارزی در این زمینه است. افرادی که سطوح بالایی از این ویژگی را نشان میدهند، ذهن پذیرایی نسبت به ایدهها و افراد و تجربیات جدید دارند. کنجکاو و خلاق و حساس به زیبایی هستند. چون احتمالاً زمان بیشتری صرف فکرکردن درباره این موضوعات میکنند، ذهن این افراد احتمالاً به لحاظ شناختی نسبت به افرادِ بستهتر و انعطافناپذیرتر، برانگیختهتر است.
در واقع محققان دریافتهاند که بزرگسالانی مسنتری تجربهپذیرتر هستند، حافظه و تواناییهای کلامی بهتری دارند.
این اتفاق شاید به این علت نباشد که افرادی که با سطوح بالاتری از برانگیختگی شناختی درگیر میشوند، با شتاب کمتری با زوال ذهنی مواجه میشوند؛ بلکه به این علت باشد که افرادی که با تحریکات ذهنی بیشتری درگیرند، به طور کلی سطوح بالاتری از توانایی شناختی نشان میدهند.
اما زیاد خودتان را نگران سطح خاص تجربهپذیری خودتان در حال حاضر نباشید. به جای آن، به دنبال فرصتهای بیشتری برای یادگرفتن چیزهایی جدیدی باشید که احتمال دارد در درازمدت عملکرد شناختیتان تقویت کند و حتی شاید پذیرابودنتان به تجربه را نیز در آینده افزایش دهد.
خواندن، سفر کردن، به کنسرت رفتن، به موزه رفتن، حل جدول کلمات متفاطع، انتخاب یک سرگرمی جدید، یک حرکت ورزشی جدید یا تبهر پیدا کردن در یک تکنولوژی تازه، احتمالاً عملکرد ما را در شرایطی بهتر برای مدتی طولانیتر حفظ میکند، نیز ما را کنجکاوتر و درگیرتر با دنیای اطراف میکند. در نتیجه، ممکن است فرد جالبتری شویم که اطرافیان مایل به تعامل با او هستند.
چگونه با شخصیت شویم
۱. خوشحال و بانشاط باشید
سعی کنید لذت جهان را درک کنید. همراه با دیگران (و نه به آنها) بخندید. همه، کسی را که بذلهگو و خوشحال باشد، تحسین میکنند. لبخند و خندهی فراوان، بخش عظیمی از یک شخصیت خوب را شکل میدهند.
۲. سعی کنید در موقعیتهای سخت آرام بمانید
بسیاری از افراد به نظر با شخصیت میآیند، اما در زمان قرار گرفتن در موقعیتی دشوار، بسیار متفاوت به نظر میرسند و ویژگیهای خوبشان را از دست میدهند. شما اینطور نباشید. اگر در موقعیت سختی قرار گرفتید، سعی کنید آرام بمانید و ببینید در این شرایط چه کاری از دستتان برمیآید.
برای مثال، ماشینتان در بزرگراه خراب شده است و دیر به محل کارتان خواهید رسید. شروع به داد و فریاد نکنید، چون مشکلی را حل نمیکند. افکارتان را مرتب کنید و برنامهای برای حل این مشکل بچینید.
۳. ذهنی باز داشته باشید
بخشی از با شخصیت بودن، رضایت برای تغییر دیدگاههایتان است. به دیگران گوش بدهید و همیشه آماده باشید که ذهنیتتان را تغییر بدهید. فقط به این دلیل که دیگران متفاوت از شما عمل میکنند، در موردشان پیشداوری نکنید. داشتن ذهن باز به شما کمک میکند تا دوستان جدید بسیاری پیدا کنید و زندگی جذابتری داشته باشید. نیازی نیست همهی دنیا با شما موافق باشند.
۴. فروتن باشید
شما میتوانید باهوشترین و خاصترین فرد در جهان باشید، اما اگر فروتن نباشید، احتمالا با شخصیت نخواهید بود. همیشه حد تعادل را رعایت کنید. هیچکس از افراد خودبین خوشش نمیآید.
۵. یاد بگیرید که دیگران را دوست داشته باشید
بسیاری از افراد با شخصیت نیستند، چرا که نمیتوانند یکدیگر را ببخشند و درونشان سرشار از نفرت و خشم است. سعی کنید همه را دوست بدارید.
۶. سؤال بپرسید
پیگیر بودن، بخشی از اهمیت دادن به دیگران است و شما را به فردی جذابتر تبدیل میکند. سعی کنید بفهمید که دیگران به چه چیز علاقهمند هستند و چه چیزهایی برایشان اهمیت دارد. با این کار، خودتان چیزهای زیادی یاد میگیرید و به آنها احساس باارزش بودن را منتقل میکنید.
۷. وفادار باشید
به افرادی که به شما نزدیک هستند، خیانت نکنید. وقتی وفادار باشید، کسانی که دوستتان دارند، بیشتر و بیشتر شما را تحسین میکنند. سعی کنید در سختیها در کنار افرادی که دوستشان دارید، باقی بمانید. با وفاداری به فرد مهم زندگیتان، از مواقع دشوار در رابطهتان نیز به راحتی عبور خواهید کرد.
چگونه فردی جدی باشیم
● رفتار باید قاطع باشد!
قبل از هر چیزی باید تکلیف خودمان و شما را مشخص کنیم یعنی همین اول مشخص کنیم که رفتار قاطعانه چه رفتاری است که باید دنبالش رفت و یادش گرفت؟! رفتار قاطعانه نه رفتار پرخاشگرانه است نه ظالمانه و نه سلطه جویانه و به رفتاری گفته می شود که مستقیم، صادقانه و مناسب عقاید و احساسات ما باشد. یعنی ما در برابر موضوعات مختلف همان طوری رفتار کنیم که عقیده، احساس و نظر ماست. رفتار قاطعانه مانع سوء استفاده دیگران و تحمیل نظرات و خواسته هایشان به ما می شود و ما می توانیم خواسته ها و نظرات خود را به راحتی ابراز کنیم. لابد با خودتان می گویید حالا اگر آدم رفتار قاطعی نداشته باشد مگر آسمان به زمین می آید راستش را بخواهید بله! وقتی شما رفتار قاطع نداشته باشید یعنی رفتارتان منفعلانه است و ابراز وجود نمی کنید و تفاوت ابراز وجود با رفتار منفعلانه در این است که شما در رفتار منفعلانه از حق خودتان می گذرید اما در ابراز وجود بر حق خود تأکید می کنید و حاضر نیستید کسی حق شما را پایمال کند مثلا در رفتار منفعلانه می دانید که استاد اشتباه کرده و یک نمره به شما کمتر داده اما حاضر نیستید آن را بیان کنید و بی خیال می شوید و در واقع از حق خودتان می گذرید یا راننده تاکسی پول بیشتری از شما گرفته باشد! خیلی ها فکر می کنند وقتی باید رفتار قاطعانه ای داشته باشند یعنی باید رفتار پرخاشگرانه از خودشان نشان دهند و قاطع بودن را با خشونت اشتباهی می گیرند در صورتی که کاملا در اشتباه هستند چون در رفتار پرخاشگرانه آدم ها فقط روی حق خودشان تأکید دارند و به حقوق دیگران تجاوز می کنند اما در رفتار قاطعانه و ابراز وجود، برای فرد هم حق خود و هم حقوق دیگران مهم است و نه به حق خودش و نه حقوق دیگران تجاوز نمی کند.
● کی منفعل است، کی قاطع؟!
کارشناسان می گویند بین آدم هایی که می توانند رفتار قاطعانه داشته باشند با آن هایی که نمی توانند تفاوت زیادی وجود دارد یعنی افراد منفعل یک ویژگی ها و خصوصیاتی دارند که افراد دارای رفتار قاطعانه ندارند. راستش افرادی که رفتار منفعلانه دارند نسبت به حق و حقوق خود بی تفاوت هستند. کسانی هستند که اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند. برای خودشان احترام قائل نمی شوند و دائم خودشان را کوچک و حقیر تصور می کنند و معمولا به این که توسط دیگران یا موقعیت های مختلف کنترل شوند تمایل دارند و دائم هم نسبت به دیگران احساس گناه می کنند. اما کسانی که رفتار قاطع دارند و می توانند به خوبی ابراز وجود کنند برعکس اعتماد به نفس و عزت نفس خوبی دارند. برای خودشان و دیگران احترام و ارزش قائل هستند. در رفتارشان صداقت دارند. اهل سئوال و پرس و جو هستند. به دیگران توجه می کنند و منتظر بازخورد دیگران نسبت به کارشان هستند و البته همیشه انگیزه انجام کارهای خوب را دارند. آنها به کسی بی احترامی نمی کنند و البته اجازه هم نمی دهند کسی به آن ها بی احترامی کند. احساس منفی نسبت به بیان احساسات و خواسته های خود ندارند و نمی گذارند دیگران خواسته هایشان را به آن ها تحمیل کنند. البته آدم هایی که بلد هستند ابراز وجود کنند خودخواه نیستند و برای خواسته های دیگران هم ارزش قائل هستند.
چگونه شخصیت محکمی داشته باشیم
شناخت خود
شناخت نقاط ضعف و قدرت خودمان، آنطور که به نظر میرسد ساده نیست. برای اینکه عیبها و خوبیهای خود را بشناسیم باید به خودمان سفری کنیم. اگر بتوانیم این کار را خوب اداره کنیم، میتوانیم احساسات خود را طوری مدیریت کنیم که به ما انرژی و جهت بدهد.
تحقیقات نشان دادند فقط ۲۰ درصد موفقیت به خاطر IQ است و بیشتر به خاطر حالات روحی است. اگر از حالات روحی خود اطلاعی نداشته باشیم، آنها ما را کنترل میکنند.
خودآگاهی یعنی بتوانیم احساساتمان را بهدقت بخوانیم. در این صورت میتوانیم نگرش و حالات مخرب درون خود را مدیریت و تنظیم کنیم. تسلط بر حالات خود برای تسلط بر شخصیت خودمان ضروری است.
خودباوری
ما میدانیم غیبت کردن و شایعهپراکنی کار درستی نیست. خودباوری یعنی بتوانیم بر موضوعاتی که میخواهیم تمرکز کنیم.
اگر دیگران راجع به موضوع دیگری صحبت کنند، میتوانیم از آنها دوریکنیم. راحت باعث تخریب خودمان میشود. بهجای اینکه به افراد و شرایط اجازه دهیم برای ما تصمیم بگیرند روی چه چیزی تمرکز کنیم، خودمان باید انتخاب کنیم.
نگرشهایی که باعث ضعف شخصیت شما میشوند؛ شما خوب نیستید ….. ناتوان …. معمولی … کمارزش …
نگرشهایی که درست هستند؛ پرقدرت … هدفمند … توانا … بااستعداد ….. شما باید با صداهای سمی مقابله کنید.
خودمان را باور کنیم بهجای اینکه شخصیت خودمان را تخریب کنیم.
خود انگیزشی
اگر شما دنبال دیگران برای ایجاد انگیزه هستید، آنها از این کار دوری میکنند. همیشه بهترین کار همان است که خودتان انجام میدهید. بعضی روزها بهتر از روزهای دیگر است، ولی هرروز برای شما بهترین است.
انگیزه دلیل کارهایی است که انجام میدهیم و نمیدهیم.
انگیزه باعث افزایش بهرهوری و تعهد فردی میشود. میدانید چگونه سخت تلاش کنید و برنامهریزی کنید.
متمایز کردن خود
بدانید به کجا میرسید و دیگران از کجا شروع میکنند که کلید اصلی برای یک زندگی سالم است. شما میدانید وقتی مردم به هم میرسند احساسات مختلفی بین آنها به وجود میآید.
مثلاً بعضی به یکدیگر غبطه میخورند و باعث قطع ارتباط و از بین رفتن حلقههای ارتباطات میشود که کلید یادگیری است. تکرار این کار باعث بینظمی میشود و حس سرزنش، گناه و قربانی شدن را داشته باشیم.
وقتی خودمان را از دیگران متمایز میکنیم، مسئولیت اینکه چه کسی هستیم و کجا هستیم را میپذیریم. مسئولیت یعنی توانایی جواب دادن ما. مهارت قوی که انتخاب و آزادی عمل ما را زیاد میکند. ما را در قبال واکنش و کارهای دیگران مقاوم میکند.
۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته
دیدگاه ها